آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

۲ - خروج یمانى


احادیث فروانى به حتمى بودن خروج یمانى دلالت مى‏ کند. از آن جمله :

حدیث عمر بن حنظله که متن کامل آن را نقل کردیم و سندش را بررسى نمودیم.(75)

مرحوم کلینى با سند صحیح از امام صادق ‏علیه السلام روایت کرده که فرمود: پیش از قیام قائم پنج نشانه است: بانگ آسمانى، سفیانى، خسف، قتل نفس ‏زکیه و یمانى. راوى پرسید: اگر پیش از آنکه این نشانه‏ ها رخ دهد، یکى از اهل بیت شما خروج کند، آیا ما نیز همراه او خروج کنیم؟ فرمود: نه.(76)

در این حدیث اگر چه لفظ حتمى نیامده، ولى اینکه امام‏ علیه السلام راوى را نهى کرده از اینکه پیش از تحقق این نشانه‏ ها خروج کند، علامت حتمى بودن آن نشانه‏ها مى‏باشد.

مرحوم کلینى این حدیث را با پنج واسطه از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده که همه آنها از نظر اهل رجال مورد وثوق مى ‏باشند.(77) علامه مجلسى پس از نقل حدیث آن را حسن در حدّ صحیح دانسته و از شهید ثانى نقل کرده که او نیز بر صحّت آن گواهى داده است.(78)

امام صادق ‏علیه السلام در حدیث دیگرى علائم حتمى را بر شمرده و در ضمن آن فرموده: وَالْیمانىُّ مِنَ الَمحتُوم؛ یمانى نیز از علائم‏ حتمى است.(79)

در محضر امام صادق ‏علیه السلام از خروج سفیانى گفتگو شد، امام ‏علیه السلام فرمود: انىَّ یَخْرُجْ ذلِکَ؟ وَلَمَّا یَخرج کاسِرُ عَیْنَیْهِ بِصَنعاء؛ چگونه ممکن است او خروج کرده باشد، در حالیکه هنوز در هم کوبنده دیدگانش از صنعا خروج نکرده است؟(80)

این حدیث سندش قوى نیست. ولى به روشنى دلالت مى‏ کند که خروج یمانى حتمى است. زیرا بدون یمانى، سفیانى در کار نیست.

پس از بیان حتمى بودن خروج یمانى، به شمارى از ویژگی هاى او اشاره مى‏ کنیم.

محل خروج: در احادیث فروانى تصریح شده که یمانى از یمن خروج مى‏ کند. از جمله فضل ‏بن شاذان با سند صحیح از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده که در ضمن یک حدیث بسیار طولانى فرمود: وَخُروجُ السُّفیانى مِن الشَّام، وَالْیمانىِّ مِنَ الَیمن؛ سفیانى از شام و یمانى از یمن خروج مى‏ کند.(81)

فضل‏ بن شاذان این حدیث را فقط با دو واسطه از امام صادق ‏علیه السلام روایت کرده که آنها هر دو مورد وثوق هستند.(82) شیخ صدوق نیز همین فراز را در ضمن حدیثى طولانى با سلسله اسنادش از امام‏ باقر علیه السلام روایت کرده است.(83) نعیم بن حماد نیز با سلسله اسناد خود در ضمن یک حدیث طولانى از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: ثُمَّ یَصیرُ اَلیهِم مَنصور الیمانىُّ مِن صَنْعاء بِجُنودهِ، وَلَهُ فَورةُ شَدیدَة؛ سپس یمانى پیروز با لشکریانش از صنعا با یک جنب و جوش خاصى به سوى آنها حرکت مى‏کند.(84)

زمان خروج: خروج یمانى از نشانه‏ هاى حتمى و در آستانه ظهور مى ‏باشد. همانگونه که کسى نمى تواند براى ظهور وقت تعیین کند، براى خروج یمانى و سفیانى نیز هرگز کسى نمى‏ تواند وقت تعیین کند. آنچه مسلم است این که خروج یمانى مقارن با خروج سفیانى است. چنانکه در احادیث فراوان به آن تصریح شده است:

فضل‏ بن شاذان با سند صحیح از امام صادق ‏علیه السلام روایت مى‏کند که در ضمن یک حدیث طولانى فرمودند: قَد یَکونُ خُروجُه وَخُروج الیمانىِّ مِنَ الیمن مَع الرَّایاتِ البیضِ فى یَومٍ واحِدٍ وَشَهرٍ واحِد وَسُنَّةٍ واحِدَة؛ خروج سفیانى با خروج یمانى از یمن با پرچم هاى سفید در یک روز، در یک ماه و در یک سال رخ خواهد داد.(85)

فضل‏ بن شاذان این حدیث را با سه واسطه از امام صادق ‏علیه السلام روایت کرده که هرسه در اوج وثاقت مى ‏باشند.(86) در نتیجه از بالاترین سطح صحت برخوردار مى ‏باشد.

از امام صادق‏ علیه السلام روایت شده که فرمود: اَلیمانىُّ وَالسُّفیانى کَفَرَسى رِهان؛ یمانى و سفیانى همانند دو اسب مسابقه به دنبال یکدیگر فرا مى ‏رسند.(87)

محمد بن مسلم گوید: یَخرجُ قَبلَ السُّفیانى مِصْرىٌّ وَیَمانى؛ پیش از سفیانى مصرى و یمانى خروج مى‏ کنند.(88)

در این حدیث اگر چه به نام معصوم تصریح نشده، ولى بى گمان محمد بن مسلم آن را از غیر معصوم نقل نمى‏ کند. از این حدیث استفاده مى ‏شود که اگر چه سپاه سفیانى و سپاه یمانى همانند دو اسب مسابقه وارد کوفه مى ‏شوند، ولى خروج یمانى پیش از خروج سفیانى خواهد بود.

امام رضا علیه السلام مى‏فرماید: خروج سفیانى، یمانى، مروانى و شعیب ‏بن ‏صالح و دستى که ظاهر مى ‏شود و چنین و چنان مى‏ کند، پیش از این امر(ظهور حضرت) رخ مى ‏دهد.(89)

امیرمؤمنان در یک حدیث بسیار طولانى، پس از تشریح نبردهاى خونین کوفه مى‏ فرماید: ناگهان سپاه خراسانى و یمانى همانند دو اسب مسابقه به دنبال یکدیگر پدیدار مى ‏شوند.(90)

امام باقر علیه السلام در ضمن یک حدیث طولانى مى‏ فرماید: خروج سفیانى، یمانى و خراسانى در یک سال، یک ماه و یک روز خواهد بود.(91)

از جمع ‏بندى احادیث یاد شده به این نتیجه مى‏رسیم که خروج یمانى با خروج آشوبگران و فتنه ‏جویانى چون سفیانى، مروانى و مصرى، و اصلاح جویانى چون خراسانى و شعیب ‏بن صالح مقارن و همزمان خواهد بود.

پرچم یمانى: در احادیث فراوان پیرامون پرچم یمانى گفتگو شده و تصریح شده که در میان پرچم ‏هایى که آنروز در اهتزاز خواهد بود، پرچمى هدایت یافته ‏تر از پرچم یمانى نیست.

فضل ‏بن ‏شاذان با سند صحیح از امام‏ صادق‏ علیه السلام روایت کرده که فرمود: خُروجُ الثلاثَةِ: الخُراسانىِّ وَالسُّفیانىِّ وَالیمانىِّ فی سَنَةٍ واحدةٍ، فی شهرٍ واحدٍ، فی یومٍ واحدٍ، فَلیسَ فیها رایَةٌ بِأهْدى مِن رایَةِ الیمانى، تَهدى الَى الحَقِّ؛ خروج سه تن: خراسانى، سفیانى و یمانى در یکسال، یک ماه و در یک روز مى‏ باشد. در این میان پرچمى هدایت یافته ‏تر از پرچم یمانى نیست که به سوى حق هدایت مى‏ کند.(92)

این حدیث را فضل‏ بن شاذان با سه واسطه روایت کرده که هر سه در حد اعلاى وثاقت هستند.(93) در نتیجه حدیث صحیح و معتبر مى ‏باشد.

در حدیث دیگرى که تحت عنوان زمان خروج از طریق فضل‏ بن شاذان با سند صحیح روایت کردیم، آمده بود: خروج یمانى از یمن با پرچم‏ هاى سفید.(94)

امام باقر علیه السلام نیز در حدیث مفصلى از خروج یمانى، خراسانى و سفیانى گفتگو نموده، از تقارن آنها سخن گفته و در پایان مى ‏فرماید: وَلَیسَ فی الرَّایاتِ رایَة اَهْدى مِن رایَةِ الیمانى، هِى رایةُ هُدىً، لاَنَّهُ یَدعوُ الى صاحِبِکُم؛ در میان این پرچم‏ ها، پرچمى هدایت یافته‏ تر از پرچم یمانى نیست. آن پرچم هدایت است، زیرا او شما را به سوى صاحب‏ تان فرا مى‏ خواند.(95)

آیین یمانى: از احادیث یاد شده به روشنى استفاده مى ‏شود که او تابع مذهب اهل‏ بیت‏ علیهم السلام مى‏باشد. از معصوم نیز مطلبى رسیده که آن را تأیید مى‏ کند. در فتنه ابو مسلم خراسانى برخى او را محبِّ اهل‏ بیت مى ‏پنداشتند و او را با یمانى تطبیق مى‏ کردند. امام صادق‏ علیه السلام فرمود: لا، اَلیمانى یُوالى عَلیّاً وَهذا یَبْرَأُ مِنه؛ نه، این طور نیست، یمانى از على‏ علیه السلام پیروى مى‏ کند، درحالیکه او از آن حضرت بیزارى مى‏ جوید.(96)

نسب یمانى: در ضمن یک حدیث طولانى امام صادق‏ علیه السلام نشانه‏ هاى ظهور را برشمرده، در پایان مى‏افزاید: وَخُروج رَجلٍ مِن وُلْدِ عَمِّى زَیدٍ بِالیمَن، وَانْتِهاب سِتارَةِ البَیت؛ و خروج مردى از تبار عمویم زید در یمن و به یغما رفتن پرده کعبه.(97)

اگر منظور از این شخصى که از یمن خروج مى‏ کند، یمانى موعود باشد، حدیث تصریح مى ‏نماید به اینکه نسب او به جناب زید بن على بن الحسین‏ علیه السلام مى‏ رسد.

اسم و لقب یمانى: در احادیث معصومین نام یمانى ذکر نشده، تنها سرِ نخى که داریم پیشگویى سطیح کاهن براىِ ذى یزن پادشاه یمن است که در شمار نشانه ‏هاى ظهور مى‏ گوید: سپس نام‏ آورى از یمن، از صنعا و عدن پدیدار شود که چون پنبه سفید باشد. نامش حسن یا حسین است. با خروج او فتنه‏ ها در هم شکند. آن‏ گاه مهدى آن فرخنده مبارک، آن هادى هدایت‏ گر، آن سید علوى ظاهر مى‏شود. همگان از این عنایت الهى خشنود شوند، با نور او تاریکى رخت بر بندد.(98)

علی رغم توجه خاص محدثان و سیره ‏نویسان به پیش‏ گویى‏ هاى سطیح کاهن و نقل آن در کتب،(99) سخنان او حجت شرعى نیست، لیکن تنها منبعى است که از نام یمانى و سیماى نورانى او سخن گفته است.

در شمارى از احادیث فتن و ملاحم از یمانى به عنوانِ اَمیرُ الْعُصَب یعنى فرمانده گروهان تعبیر شده(100) و در برخى دیگر تصریح شده که فرمانده گروهان یمنى و قرشى است، یعنى از اهل یمن و از تیره قریش است.(101) و آن مؤیَّد است با حدیث امام صادق‏ علیه السلام که او را از تبار زید شهید معرفى فرموده است.(102) و در حدیث دیگرى آمده است که منظور از عُصَب؛ گروهان یمنى ‏ها مى‏ باشد.(103) و در برخى احادیث از او به عنوان منصور یعنى پیروز تعبیر شده است.(104) و در برخى از لشکریان یمانى ستایش شده که از او پیروى مى‏ کنند، تکسواران همدان و خولان پیشاپیش یمانى مى‏ آیند(105) و در میان رکن و مقام با آن حضرت بیعت مى‏کنند.(106)

تقارن خروج یمانى با سید حسنى: در برخى از احادیث از تقارن خروج یمانى با جنبش سید حسنى گفتگو شده است.

کلینى با سند صحیح در ضمن حدیثى از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده که فرمود: وَاَقْبَل الیمانى وَتَحرَّکَ الحَسَنىُّ وَخَرجَ صاحِبُ هذَا الأمر؛ یمانى پیش بتازد، حسنى به جنبش درآید و صاحب این امر خروج فرماید.(107)

کلینى این حدیث را با چهار واسطه روایت کرده که هر چهار تن در اوج وثاقت هستند و حدیث صحیح مى‏ باشد.(108)

در احادیث فراوان از نبرد سخت یمانى با سفیانى سخن رفته، تصریح شده که چون دو اسب مسابقه آنها را دنبال کرده، تار و مار مى ‏کند،(109) و بر اساس روایت صحیح، سفیانى و پسرش به دست یمانى به هلاکت مى‏ رسند.(110)

در احادیث فتن و ملاحم، یمانى جایگاه بسیار رفیعى دارد که ما به جهت محدود بودن صفحات این نوشتار، به همین مقدار بسنده نموده و اضافه مى ‏کنیم که حضرت باقر علیه السلام در مقام لزوم یارى رساندن به یمانى مى‏ فرماید: وَاِذا خَرَجَ الیمانى فَانْهَضِ اِلَیهِ، فَانَّ رَایتَهُ رایَة هُدىً، وَلا یَحِلُّ لِمُسْلمٍ اَنْ یَلْتَوىَ عَلیه، فَمنْ فَعَل ذلِکَ فَهو مِن اَهلِ‏النَّارِ، لأنَّهُ یَدعوُ اِلَى الحَقِّ والى صِراطٍ مُستَقیم؛ چون یمانى خروج کند به سویش بشتاب. زیرا پرچم او پرچم هدایت است. بر هیچ مسلمانى جایز نیست که بر او بتازد. زیرا او به سوى حق و به راه راست فرا مى‏ خواند.(111)

منبع: لزوم تفکیک علائم‏ حتمى ظهور از علائم غیرحتمى
نوشته على ‏اکبر مهدى‏پور


75.   این حدیث در زیر عنوان: بازشناسى علائم‏حتمى از شیخ صدوق نقل کردیم و صحت سندش را اثبات کردیم.
76.   کلینى، الکافى، ج 8، ص 258، ح 483.
77.   این پنج واسطه عبارتند از:
محمد بن یحیى العطار، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 353، رقم 946.
احمد بن محمد بن عیسى، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الرجال، ص 366.
على بن الحکم، براى وقاقتش: ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 151، رقم 376.
ابو ایوب خزاز - ابراهیم بن عیسى - براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 20، رقم 25.
عمر بن حنظله، براى وثاقتش ر.ک: کلینى، الکافى، ج 3، ص 275.
78.   علامه مجلسى، مرآة العقول، ج 26، ص 406.
79.   نعمانى، الغیبة، ص 252، ب 14، ح 11.
80.   همان، ص 277، ب 14، ح 60.
81.  فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة؛ مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15، ص 216، ح 18؛ میر لوحى، کفایةالمهتدى، ص 280، ح 39؛ خاتون‏آبادى، کشف الحق، ص 182، ح 30.
82.   آن دو واسطه عبارتند از:
صفوان‏بن یحیى، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 197، رقم 524.
محمدبن حمران، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 359، رقم 965.
83.   شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 1، ص 331، باب 32، ح 16.
84.   نعیم بن حماد، الفتن، ص 231، ح 855.
85.  فضل‏بن شاذان، مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15،ص 215؛ میر لوحى، کفایه المهتدى، ص 262؛ خاتون آبادى، کشف الحق،ص 169.
86.   این سه واسطه عبارتند از:
محمد بن ابى عمیر، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست،ص 218،رقم 617.
جمیل بن دراج، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 126، رقم 617.
زرارةبن اعین، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 175،رقم 463.
87.   نعمانى، الغیبة، ص 305، ب 18، ح 15؛ شیخ طوسى، الأمالى، ص 661، م 35، ح 20.
88.   شیخ طوسى، الغیبة، ص 447، ح 444؛ شیخ حرعاملى، اثبات الهداة، ج 3، ص 728، ح 58.
89.   نعمانى، الغیبة، ص 253؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج 3، ص 735.
90.   علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 274؛ هیئت تحریریه، موسوعة احادیث امیر المؤمنین، ج 1، ص 318.
91.   نعمانى، الغیبة، ص 255، ب 14، ح 13.
92.   فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط - مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ص 216، ح 17، خاتون آبادى، کشف الحق، ص 173، ح 29.
93.   این سه واسطه عبارتند از:
محمد بن ابى عمیر، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 218، رقم 617.
سیف بن عمیره، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 189، رقم 504؛ شیخ طوسى، الفهرست، ص 140، رقم 333؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 56، رقم 377؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 470، رقم 3182.
بکر بن محمد ازدى، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 108، رقم 273؛ شیخ طوسى، اختیار معرفه‏الرجال، ص 592، رقم 1107؛ علامه حلى، الرجال، (خلاصةالاقوال)، ص 25.
94.  فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط -؛ تراثنا، ش 15، ص 215، ح 16؛ میر لوحى، کفایة المهتدى، ص 262؛ خاتون‏آبادى، کشف الحق، ص 169.
95.   نعمانى، الغیبة، ص 255، ب 14، ح 13.
96.   شیخ طوسى، الأمالى، ص 661، م 35، ح 19؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 47، ص 297؛ همو، ج 52، ص 275، ح 170.
97.   سید ابن طاووس، فلاح السائل، ص 171؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 86، ص 62.
98.   حافظ برسى، مشارق انوار الیقین، ص 247؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 51، ص 163؛ کاظمى، بشارة الاسلام، ص 254.
99.   ابونعیم، دلائل النبوة، ج 1، ص 140 ص 125 122؛ ابن هشام، السیرةالنبویة، ج 1، ص 194 - 190 ص158 ص128 - 124.
100.      نعیم به حماد، الفتن، ج 1، ص 401، ح 1208.
101.      همان، ص 120، ح 283.
102.      سید ابن طاووس، فلاح السّائل، ص 171.
103.      همو، التشریف بالمنن، ص 77، ب 20، ح 22.
104.      نعیم بن حماد، الفتن، ص 231 و 300، ح 855 و 1153.
105.      سید ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 295، ب 79، ح 417.
106.      همان، ص 281، ب 70، ح 407.
107.      کلینى، الکافى، ج 8، ص 189، ح 285.
108.      این چهار واسطه عبارتند از:
محمد بن یحیى العطار، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 353، رقم 946.
احمد بن محمد بن عیسى، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الرجال، ص 366.
حسن بن محبوب، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 96، رقم 162.
یعقوب سراج، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 451، رقم 1217.
109.      نعمانى، الغیبة، ص 305؛ طبرسى، مجمع البیان، ج 8، ص 622.
110.   فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط - مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15، ص 215، ح 16؛ میر لوحى، کفایة المهتدى، ص 262؛ خاتون آبادى، کشف الحق، ص 169.
111.      نعمانى، الغیبة، ص 256، ب 14، ح 13.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد