ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
اصبغ بن نباته گوید: بر امیر المؤمنین علیه السّلام وارد شدم و دیدم در اندیشه فرورفته و با انگشت بر زمین خطّ مىکشد، گفتم اى امیر المؤمنین چرا شما را اندیشناک مىبینم و چرا بر زمین خط مىکشید؟ آیا به زمین و خلافت در آن رغبتى دارید؟ فرمود: لا و اللَّه، نه به آن و نه به دنیا هیچ روزى رغبتى نداشتهام و لیکن در مولودى اندیشه مىکنم که از سلاله من و یازدهمین فرزند من است او مهدىّ است و زمین را پر از عدل و داد مىسازد همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد، او را غیبت و حیرتى است که اقوامى در آن گمراه شده و اقوامى دیگر در آن هدایت یابند. گفتم: اى امیر المؤمنین! چنین چیزى واقع خواهد شد؟
فرمود: آرى، همان گونه که او آفریده شده داراى غیبت نیز خواهد بود، تو از کجا این امر را مىدانى؟ اى اصبغ! آنها بهترین این امّت به همراه نیکان این عترت خواهند بود، گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس خداوند هر چه بخواهد کند که او را ارادت و غایات و نهایاتى است.
منبع: کمال الدین، باب 26، ترجمه پهلوان، ج1، صفحه 539