آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

منتقم خون امام حسین علیه السلام

حضرت مهدی علیه السلام منتقم خونهای بناحق ریخته شده در عالم است. انتقام امام عصر علیه السلام، یک مسأله شخصی نیست. آنچه در کربلا رخ داد، از نظر اعتقادی، ستیز همه اسلام با همه کفر بود؛ کسانی که با امام حسین علیه السلام جنگیدند در حقیقت با ادعای مسلمانی، به انکار توحید وردّ نبوّت برخاستند. این نفاق به مراتب از کفرِ صریحِ کافرانِ صدر اسلام بدتر وخطرناک تر بوده است.

نکته قابل ذکر این است که، واقعه کربلا وشهادت امام حسین علیه السلام همراه با اهل بیت علیهم السلام واصحاب ایشان، در عاشورای سال 61 هجری، حادثه ای نیست که فقط به زمان وقوعش مربوط بوده وصرفاً از دشمنیِ شخصی بنی امیه با اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام نشأت گرفته باشد. ریشه های اصلی این مصیبت بزرگ، به صدر اسلام ودشمنی های حساب شده منافقانِ زمان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آن حضرت برمی گردد. به همین جهت، مصیبت روز عاشورا برای همه اهل بیت علیهم السلام بسیار سنگین وجانگداز است. خاندان وحی علیهم السلام، ایام محرم وعاشورا در هر سال را ایام حزن وسوگواری خود می دانستند. به عنوان نمونه حضرت رضا علیه السلام می فرماید:

روز امام حسین علیه السلام (عاشورا) پلکهای ما را زخم نموده، واشکهای ما را روان ساخته، وعزیز ما را در سرزمین گرفتاری وبلا به ذلّت انداخته است، وباعث شده که ما تا پایان دنیا در اندوه وگرفتاری باقی بمانیم؛ پس گریه کنندگان باید بر مانند حسین علیه السلام بگریند.(1).

این حدیث، بیان کننده بعضی از مصائب اهل بیت علیهم السلام در غم عاشورای امام حسین علیه السلام است.

امّا گفتگوی مفضّل با امام صادق علیه السلام، پرده از واقعیت عمیق تر وتلخ تری برمی دارد. مفضّل از خواصّ اصحاب امام علیه السلام به ایشان عرض کرد:

إنَّ یَوْمَکُمْ فِی الْقِصاصِ لَأعظَمُ مِنْ یَوْمِ مِحْنَتِکُمْ

روزی که (دشمنان خود را) قصاص می کنید، از روز غم ومحنت شما بزرگتر است.

مفضّل می خواست با این گفتار خود، امام صادق علیه السلام را نسبت به مصیبت های اهل بیت علیهم السلام تسلّی دهد. بر این اساس که خوشحالی از قصاص دشمنان، ناراحتى های گذشته ایشان را جبران می کند. ولی حضرت در پاسخ او فرمود:

ولا کَیَومِ مِحنَتِنا بِکَربلاء. (2)

ولی نه مانند غم وناراحتى ما در کربلا.

یعنی قصاص کردن دشمنان، ناراحتى های ما را در روز عاشورا وسرزمین کربلا جبران نمی کند، آن محنتی که به تعبیر امام رضا علیه السلام تا پایان دنیا باقی خواهد ماند وحتى با انتقام امام عصر علیه السلام از قاتلین سیّد الشهداء علیه السلام نیز از بین نخواهد رفت.
امام رضا

مصیبت عاشورا، بیش از آن که معلول ظلم وستم بنی امیّه در حق اهل بیت علیهم السلام باشد، برخاسته از اساس منحرف وباطلی است که پایه گذاران سقیفه وقاتلین محسن فاطمه علیها السلام پی ریزی کردند، واز این بالاتر هرکسی در هر زمان وهر مکان، به کشته شدن سیّد الشهداء علیه السلام ویاران وفادار حضرتش، قلباً راضی وخشنود باشد، خود جزء قاتلین آن حضرت محسوب می گردد. پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:

ألا وإنّ الرّاضِینَ بِقَتْلِ الحُسَینِ علیه السلام شُرکاءُ قَتَلَتِهِ.(3)

آگاه باشید، کسانی که به کشتن حسین علیه السلام راضی وخشنود باشند، در کشتن آن حضرت شریک قاتلانش هستند.

به همین جهت در احادیث آمده است، که وقتی امام عصر علیه السلام ظهور می فرماید، انتقام خون سیّد الشهداء علیه السلام را از فرزندان قاتلین آن حضرت می گیرد.

البته برای کسانی که با معارف اعتقادی اسلام آشنایی ندارند، پذیرش این مطلب سنگین است که کسانی به خاطر کار پدران خود، مورد عذاب الهی قرار گیرند، عبدالسلام هروی از امام رضا علیه السلام می پرسد: نظر شما درباره سخن امام صادق علیه السلام چیست که فرمود:

إذا خَرَجَ القائم علیه السلام قَتَلَ ذراری قَتَلَةِ الحُسینِ علیه السلام بِفِعالِ آبائِهِمْ.

وقتی قائم علیه السلام ظهور کند، فرزندان کشندگان حسین علیه السلام را (به سبب اعمال پدرانشان) به قتل می رساند.

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: همین طور است (مطلب همان گونه است که امام صادق علیه السلام فرموده اند.)

هروی می پرسد: پس منظور آیه قرآن چیست که می فرماید: (وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى)(4)؟

حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند:

خداوند در همه گفتارهایش راست فرموده است، ولی فرزندان کشندگان حسین علیه السلام به اعمال پدران خود راضی هستند، وبه آن افتخار می کنند. وهرکس به انجام چیزی راضی وخشنود باشد، مانند کسی است که آن را انجام داده است تا آنجا که اگر کسی در مشرق کشته شود وفرد دیگری در مغرب به کشتن او راضی باشد، رضایت دهنده نزد خدای عزَّ وجلَّ، شریک قاتل محسوب می شود، وحضرت قائم علیه السلام وقتی ظهور می فرماید، صرفاً بدلیل رضایت آنها به عمل پدرانشان، آنها را به قتل می رساند.(5)

در روایت دیگری ابوحمزه ثمالی می گوید: به حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) عرض کردم:

ای فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)! آیا شما همه قائم نیستید و حق را برپا نمی دارید؟ پس چرا تنها حضرت مهدی (علیه السلام) را قائم می خوانند؟

حضرت فرمودند: چون جدّم حسین (علیه السلام) کشته شد،فرشتگان صدا به گریه و ناله بلند نموده و به خداوند متعال عرض کردند:

پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت و زاده ی اشرف برگزیدگانت را به حال خود وا می گذاری؟

خداوند متعال به آن ها وحی فرستاد:

ای فرشتگان من! آرام گیرید. به عزّت و جلالم سوگند،از آنان انتقام خواهم گرفت؛هر چند بعد از گذشت زمان ها باشد.

آن گاه پروردگار عالم پرده از جلوی دیدگان آنان کنار زد و امامان از فرزندان امام حسین (علیه السلام) را یکی پس از دیگری به آن ها نشان داد.

فرشتگان از این منظره،مسرور و شادمان گردیدند و دیدند که یکی از آن بزرگواران،ایستاده مشغول نماز است.

خداوند متعال فرمود:

با این قائم (شخص ایستاده) از آنان (قاتلان امام حسین (علیه السلام) انتقام خواهم گرفت.(6)

 

پی نوشت:

1- بحار الانوار، ج44، ص284.
2- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ص532.
3- بحار الانوار، ج44، ص304.
4- انعام 164:6. (هیچ کس بار (عمل) دیگری را بدوش نمی کشد)
5-  عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص273.
6- دلایل الامامه،طبری، ص 239

منبع: تبیان

دل به دل راه دارد!

فی الکافی، عن الحسن بن الجهم قال: قلت لابی الحسن (علیه السلام): لا تنسنی من الدعاء قال: و تعلم انی انساک؟! قال: فتفکرت فی نفسی و قلت: هو یدعو لشیعته و انا من شیعته، قلت: لا، لا تنسانی. قال: و کیف علمت بذلک؟ قلت: انی من شیعتک و انک تدعو لهم. قال: هل علمت بشیءغیر هذا؟ قلت: لا. قال: اذا اردت ان تعلم ما لک عندی فانظر الی ما لی عندک.(1)

حسن بن جهم می گوید: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید! فرمود: آیا فکر می کنی که تو را از دعا فراموش می کنم؟ آیا تصور تو این است که من تو را دعا نمی کنم؟ با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا می کند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من دعا می کند. لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمی کنم که شما مرا از دعا فراموش کنید. فرمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمی کنم؟ عرض کردم: من شیعه شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتما دعا می کنید، پس من را هم دعا می کنید. فرمود: آیا راه دیگری هم به نظرت می رسد که از آن کشف کنی که من تو را دعا می کنم؟ گفتم: نه، راه دیگری به نظرم نمی رسد.

حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بفهمی که من درباره تو چگونه هستم، نگاه کن به خودت، ببین من در دل تو چگونه ام. به دل خودت مراجعه کن! ببین وضع من در دل تو چگونه است. از آن کشف کن که وضع تو هم در دل من به همان کیفیت است؛ یعنی اگر تو به من محبت می ورزی، بدان که من هم به تو محبت می ورزم. اگر من را دعا می کنی، بدان که من هم تو را دعا می کنم.

این همه توصیه به دعا برای حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اینجا ثمره اش ظاهر می شود. وقتی شما برای آن بزرگوار دعا می کنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا می کنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد می فرستید، که بهترین دعا برای این بزرگواران، همین طلب صلوات و رحمت و رضوان الهی برای آنها است، بدانید آنها هم شما را دعا می کنند.

در روایات دیگر، در مورد دوستان است. همین که معروف است، می گویند: دل به دل راه دارد. اگر می خواهید بدانید دوستتان با شما چگونه است، ببینید شما با او چگونه اید. ارواح به هم متصلند. در مورد افراد عادی این معنا هست. لکن در مورد خصوص ائمه (علیهم السلام) خیلی واضح است؛ چون آنها قلبشان آیینه علم الهی است و در آن، همه آنچه در عالم وجود دارد، منعکس می شود. پس وقتی شما به او محبت می ورزید، بدانید که او هم به شما محبت می ورزد؛ یعنی این ارتباط، ارتباط متقابل است. در صلوات مخصوص که از حضرت حجت روایت است، در عصر جمعه چنین آمده است:

اللهم اعطه فی نفسه و ذریته و شیعته و رعیته و خاصته و عامته و عدوه و جمیع اهل الدنیا ما تقر به عینه و تسر به نفسه و بلغه افضل ما امله فی الدنیا و الاخره.

خدایا! به این بزرگوار، به ولی خودت، درباره خودش، درباره اولادش، درباره اصحابش، درباره شیعه اش، درباره دشمنانش، آنچه چشم او را روشن می کند، به او بده! این دعا از بهترین دعاهاست.

اگر آن حضرت را دعا کنید، یقینا آن بزرگوار هم شما را دعا خواهد کرد. (2)



زخم دل هجران زدگان را تو شفایی

درد غم بی نسخه ما را تو دوایی

عالم همه جا پر شده از تیرگی محض

ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی

مگذار که با ما همه عالم بستیزند

ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی

سوگند به تنهایی تنهای مدینه!

تنها تو فقط منتقم خون خدایی

تو وارث بازوی علمدار حسینی

تو پاسخ فریاد تمام شهدایی

با خون دل و اشک روان هر شب جمعه

با مادر خود فاطمه (سلام الله علیها) در کرببلایی

ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم

ز آن گوشه شش گوشه به ما رخ بنمایی

ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم

تو در دل مایی و ندانیم کجایی

گفتم دعایی کنم بهر ظهورت

دیدم تو دعایی تو دعایی تو دعایی

میثم همه گوش است که از خویش بگویی

کعبه همه چشم است که در کعبه درآیی(3)

پاورقی:
1- الشافی، صفحه 656
2- جلسه 401 درس خارج مقام معظم رهبری، 1/12/89

3- حاج غلامرضا سازگار

منبع: تبیان

تکلیف چهارم (تابع تکلیف اول)

از جمله تکالیف مومن، معرفت و شناخت علایم ظهور اما زمان علیه السلام است که سابقا بیان شد؛ شناخت علایم ظهور، جزئی از شناخت شخص آن حضرت است. این علایم بسیارند و بر دو دسته اند: حتمی و غیرحتمی؛ که شناخت هر دو آن ها ضروری و لازم است و ضروری تر از همه و لازم تر، همان شناخت دسته نخست، یعنی علایم حتمی است.

طبق روایات اسلامی، علایم حتمی پنج علامت می باشند با اختلافی که احیاینا در تعیین این پنج علامت بین روایات دیده می شود.
این علایم عبارتند از:
1- خروج سفیانی؛ 2- خروج و قیام یمانی؛ 3- صیحه و ندای آسمانی؛ 4- کشته شدن و قتل نفس زکیه؛ 5- فرو فتن در بیداء

در دروایات آمده است، پدیدار شدن کف دستی در کره ماه نیز از امور حتمی است.

« قالَ ابو عبداللهِ الصادقُ علیه السّلام : لِلقائمِ علیه السَلام خَمسُ علاماتٍ : ظهورُ السِفیانِیّ وَ الیَمانِیّ وَ الصَّیحَةُ مِنَ السَّماء وَ قَتلُ النَّفسِ الزِکِیِة وَ الخَیفُ بِالبَیداء. 1»

امام صادق علیه السّلام: « برای قائم ، پنج علامت است: ظهور سُفیانی و ظهور یمانی و صدایی از آسمان و کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در زمین بیداء.»

در روایات آمده است که سُفیانی مردی است سفید و سرخ و چشم کبود که در ماه رجب قیام خواهد کرد و چند کشور را تسخیر خواهد نمود و خروج و قیام او و حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در یک سال است .

او پس از فتوحاتی چند، در عراق متوجه می شود که حضرت مهدی علیه السّلام در مکه قیام نموده است؛ بنابراین، سپاهی بزرگ به سوی او گسیل می دارد که این سپاه در زمینی به نام بیداء – بین مکّه و مدینه – در زمین فرو می رود و این، دومین علامت حتمی ظهور است.
هم چنین پیش از ظهور آن حضرت قیام هایی نظیر قیام حسنی و قیام یمانی خواهد بود که قیام یمانی از علایم حتمی است. شنیدن دو صدا و ندای عام، یکی از آسمان و دیگری از زمین، از علایم حتمی خواهد بود. در ندای نخست، جبرئیل علیه السّلام به نام حضرت قائم به نام پدرش علیه السّلام صدا می کند و ندا در می دهد که حق با علی بن ابی طالب علیهم السّلام و شیعیان اوست، و همگان آن را به گوش خود می شنوند حتّی زنان پشت پرده و محجوب .

هم چنین قبل از قیام امام علیه السّلام، فردی جلیل القدر، در مکّه و در مراسم حج کشته می شود که از او تعبیر به "نفس زکیه" می شود که تفصیل تمام این مطالب در کتب غیبت امام زمان علیه السّلام آمده است.

اهمیت شناخت علایم ظهور، به ویژه علایم حتمی، آن گاه آشکار می شود که بدانیم بسیاری از آنان که در طول تاریخ در برخورد با مدّعیان دروغین مهدویّت، از دین بازگشته و سر از ارتداد در آورده و گرفتار ظلمات و گمراهی شده اند، به آن جهت بوده است که با علایم و ویژگی های قیام و ظهور آن حضرت و توابع آن ها، چه در مقدمات ظهور و چه در مؤخرات آن، آشنا نبوده اند و گرنه دچار گمراهی نمی شدند و برامامت و ولایت آن حضرت ثابت قدم می ماندند و هرگز دچار اشتباه نشده، فریب نمی خوردند و امام علیه السّلام را با غیر، اشتباه نمی گرفتند.

آشنایی و شناخت علایم ظهور به ویژه علایم حتمی، می تواند ما را برای تشخیص حق از باطل یاری نماید و امام زمان علیه السّلام را به ما معرفی نموده و بر آن دارد تا خود را برای لقا و قیام آن حضرت مهیّا و آماده سازیم و در اطاعت از فرامین او کوتاهی ننموده و تأخیری روا نداریم.

«قال زرارة : قالَ الصادقُ علیه السّلام : یُنادی مُنادٍ مِنَ السَّماء اَنَّ فُلاناً هُوَ الاَمیرُ وَ یُنادی مُنادٍ: اَنَّ عَلِیِاً وَ شیعتَهُ هُمُ الفائِزونَ.
قُلت: فَمَن یُقاتِلُ المَهدیَّ علیه السلام بَعدَ هذا؟ فَقالَ: اِنَّ الشَّیطانَ یُنادی: اَنَّ فُلاناً وَ شیعَتَهُ هُمُ الفائزُونَ، یَعنی رَجُلاً مِن بَنی اُمَیَّةِ. قُلتُ فَمَن یَعرِفُ الصّادِقَ مِنَ الکاذِبِ ؟
قالَ علیه السّلام: یَعرِفُهُ الَّذینَ کانُوا یَروُونَ حدیثَنا، وَ یَقُولُونَ: اَنَّهُ یَکُونُ قَبلَ اَن یَکُونَ وَ یَعلَمُونَ اَنَّهُم هَمُ المُحِقُّونُ الصّادِقٌونَ.2 »

زراره می گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: « آواز دهند ای از آسمان بانگ خواهد زد که تنها فلانی (مهدی) امیر است و آوازدهنده ای ندا خواهد داد که همانا تنها علی و شیعیان او رستگارند. زراره عرضه داشت : پس، بعد از این آوازه و ندا، چه کسی با مهدی می جنگد؟
آن حضرت فرمودند: همانا شیطان ندا خواهد داد : به درستی که فلانی و شیعیان او رستگارند، یعنی مردی از بین امیه.
زراره می گوید: پس چه کسی راست گو را از دروغ گو باز می شناسد ؟ فرمودند: کسانی که از قبل، حدیث ما را روایت نموده و می گفتند : پیش از قیام، این ندای آسمانی خواهد بود، صادق را می شناسند، و می فهمند آنان خود بر حق و راست گو هستند.»

پی نوشت:
۱- الغیبة (نعمانی) ص ۲۵۲ باب علامت ظهورح۹.
۲- الغیبة (نعمانی) ۲۶۴ح ۲۸
برگرفته از کتاب راه وصال سید محمد رضا حسینی مطلق

تکلیف سوم (تابع تکلیف اوّل)


خواندن بعضی از ادعیّه که اهل بیت علیه السّلام بر آن تصریح نموده اند، تکلیف دیگر مؤمنان است؛ مانند: دعایی که در این روایت بر آن تصریح شده است.

« عَن زُوارَةٍ قالَ : سَمِعتُ اَباعَبدِاللهِ علیه السّلام یَقُولُ: اِنَّ لِلغُلامِ غَیبَةُ قَبلَ اَن یَقُومَ. قالَ: قُلتُ: وَ لِمَ؟ قالَ: وَ اَومی بِیَدِهِ اِلی بَطنِهِ، ثُمَّ قالَ: یا زُرارَةُ وَ هُوَ المُنتَظَرُ وَ هُوَ الَّذی یُشَکُّ فی وِلادَتِهِ، مِنهُم مَن یَقُولُ: ماتَ اَبُوهُ بِلا خَلَفٍ، وَ مِنهُم مَن یَقُولُ: حَملٌ وَ مِنهُم مَن یَقُولُ: اِنَّهُ وُلِدَ قَبلَ مَوتَ اَبیهِ بِسِنَتَینِ؛ وَ هُوَ المُنتَظرُ غَیرَ اَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ اَن یَمتَحِنَ الشِّیعةَ، فَعِندَ ذلِکَ یَرتابُ المُبطِلُونَ. یا زُرارَةُ: اِذا اَدرَکتَ ذلکَ الزَّمانَ فَادعُ بِهذَا الدّعاء: اللهُمَّ عَرِّفنی نَفسَکَ؛ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف نَبِیِّکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی رَسولَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَکَ لَم اَعرِف حُجَّتَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ، ظَلَلتُ عَن دینی.(1)»

امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «برای آن جوان پیش از آن که قیام کند، غیبتی است. زراره عرضه داشت: به چه خاطر؟ آن حضرت فرمودند: می ترسد- و به شکم خود اشاره کردند- سپس فرمودند: ای زراره! و اوست منتظر و اوست کسی که در ولادتش شک می شود؛ بعضی می گویند: پدرش بدون بازمانده مرده است و بعضی می گویند: در حالی که در شکم مادر بود، پدرش فوت نمود و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش فوت نمود و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش متولد شد. و اوست منتظَر؛ الّا این که خداوند عزّوجلّ دوست دارد که شیعیان را امتحان کند؛ در آن هنگام، اهل باطل تشکیک و توهّم خود را آغاز می نمایند. ای زراره! اگر آن زمان را دریافتی، پس این دعا را بخوان: اللهم عرفنی نفسک ... .»

یعنی: « بار خدایا! خود را به من بشناسان، همانا اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. بارخدایا ! رسول و فرستادۀ خود را به من بشناسنان، همانا اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت. بار خدایا! حجّت خود را به من بشناسان، همانا اگر حجّتت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد

پینوشت:
1. بحار ج 44 ص 282 باب 34 ح 14

برگرفته از کتاب راه وصال سید محمد رضا حسینی مطلق


سبب غیبت امام زمان علیه السلام ماییم!

در این مقاله خواهان آن هستیم که اسباب غیبت مولایمان صاحب العصر و الزمان را در لسان فقیه و استاد بزرگ آیت الله بهجت (ره) بیان نماییم .


1. وضعیت امام غائب(عج)

آیت‌الله العظمی بهجت (ره)چونان سایر عالمان شیعی، امام را بزرگ‌ترین آیت حق، "آینه‌ای که تمام عالم را نشان می‌دهد "1، "ولیّ نعمت ما و مجرای رساندن فیض به ما "2 دانسته، درباره امام عصر(ع) می‌فرمایند: "اهل‌بیت همه نور واحدند؛ لذا انسان به هر کدام متوسل شود از دیگری جواب می‌گیرد. البته مصالحی در کار است همچنان که حضرت رسول(ص) در پاسخ حاجات درخواست شده از ایشان، به حضرت امیر(ع) و آن حضرت به امام حسن(ع) تا امام زمان(ع) حواله داده‌اند. زیرا مجری امور در این زمان آن حضرت است؛3 نه فقط به لحاظ ظاهری بلکه به لحاظ ولایت باطنی نیز "نزدیک‌ترین ائمه به ما حضرت حجت(عج) می‌باشد ".4


آیت‌الله العظمی بهجت (ره)به رغم اینکه آن حضرت را مالک کره زمین و واسطه همه ارزاق و خیرات به ما دانسته، اما درباره وضعیت ایشان چنین می‌گوید:

"چه مصائبی بر امام زمان(عج) ـ که مالک همه کره زمین است و تمام امور به دست او انجام می‌گیرد ـ وارد می‌شود، و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟ او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از این مطلب غافل‌ایم و توجّهی نداریم. "5 همچنین در جایی دیگر از دست‌بسته بودن امام سخن می‌گوید. و مثال او را مثال ناقه صالح می‌خوانند. "ما از غم‌خوار، هادی، حامی و ناصر خود قدردانی و شکرگزاری نمی‌کنیم و واسطه خیر را پی می‌کنیم که: "فعقروها ".6

پس به عکس آنچه برخی عوام تصور دارند، امام غائب، فارغ از ما، در نعمت و سرور و در باغی خوش آب و هوا منزل ندارد بلکه در صبری جان کاه روزگار می‌گذراند. حضرت غائب(عج) عجب صبری دارد با اینکه از تمام آنچه که ما می‌دانیم و نمی‌دانیم اطلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاری‌های ما باخبر است...7. خدا عجب صبری به ولی عصر(ع) داده که هزار سال است می‌بیند بر سر مسلمانان چه بلاهایی می‌آید و چه بلاهایی خود مسلمانان بر سر هم می‌آورند، و همه را تحمل می‌کند.8

 
2. وضعیت مأمومان در غیبت

از نظر آیت‌الله العظمی بهجت (ره)، همه شیعیان فرزندان فاطمه(س)اند9 اما این مأمومین امام غائب دارای دو وضعیت‌اند: وضعیت بالقوه آن‌ها که همان دارایی‌ها و امکانات آن‌هاست. در کلمات ایشان دو چیز گنج و کنز عالی است:

الف ـ میراث علمی ائمه اطهار(ع) :

ایشان در معرفی این گنجینه مهم می‌فرماید: "این همه ودایع، کتب، مخازن علم، روایات، و ادعیه در اختیار ما گذاشته‌اند به گونه‌ای که اگر کسی بخواهد امامی را حاضر بیابد، یا صدایش را از نوار گوش دهد، یا در خدمتش باشد تا مطالب آنان را استماع کند ـ نه اینکه خود در محضر آنان صحبت کند ـ بهتر از این‌ها را پیدا نمی‌کند. همه چیز در دسترس ما است ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند. "10

ب ـ استمرار فیض امام(ع):

گنج دیگر شیعیان، داشتن امام حیّ و استمرار فیض او است که به لحاظ عملی هم‌اکنون هم شیعیان می‌توانند از او بهره ببرند. آیت‌الله العظمی بهجت (ره)در پاسخ به سؤالی که از ایشان شده بود: چرا ما باید از عترت محروم باشیم؟ پاسخ دادند: "چه کسی گفته از فیوضات آنان محروم‌ایم؟ ما به اختیار محروم‌ایم! همچنین: "نور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئه بالنهار " منتها دنبال کردن و طلب می‌خواهد. در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبان و شیعیان‌اش زیاد دیده شده است باب لقاء و حضور کاملاً مسدود نیست، بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی‌شود انکار کرد. "11


در نظر ایشان اساساً امام(ع) از نظر ظالمان محجوب است نه عارفان: حضرت از اعین الظالمین محجوب است: "المحجوب عن اعین الظالمین " اما کسانی که نه ظالم‌اند، نه رفیق ظالم و نه با ظالمان معاشر، آن حضرت از دید آنان محجوب نیستند ".12

اما این وضعیت بالقوه شیعه و امکانات اوست. وضعیت بالفعل و موجود مأمومین در نظر ایشان پست و ناچیز است: "مسلمانان زعیمی ندارند که در زیر لواء و پرچم او قرار گیرند زیرا سنّیان که اصلاً قائل به زعیم و امام نیستند و شیعه هر چند اعتقاد به امام دارد ولی در عمل و وضعیت مانند سنّیان هستند و با آن فرقی ندارند! "13

در واقع یک تشیع اسمی است. از این رو انذار می‌دهند: "اگر امام زمان هم بیاید با او همان معامله را می‌کنیم که با آبای طاهرینش کردیم! آیا می‌شود امام زمان(ع) چهار صد میلیون [تعداد شیعیان] یاور داشته باشد و ظهور نکند؟14

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بندگانی هستند که علم و صوابشان مُطَّرِد است یعنی با داشتن مقام عصمت، نه خطا می‌کنند و نه خطیئه و امام زمان(عج) عین الله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و یده الباسطه (چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده خداوند) است و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد، مع‌ذلک گویا ما ائمه و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نمی‌دانیم بلکه گویا مانند عامّه اصلاً زنده نمی‌دانیم و به کلّی از آن حضرت غافل هستیم. "15

یعنی با وجود در اختیار داشتن میراث علمی آن‌ها مثل کسانی هستیم که هیچ ندارند و نسبت به فیوضات معنوی آن‌ها نیز مثل کسانی هستیم که اصلاً امام را متولد شده نمی‌دانند!
" با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا می‌توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او می‌گیریم و به نفع دشمنان به کار می‌گیریم و آلت دست کفار و اجانب می‌شویم و به آنان کمک می‌کنیم! "

3. اسباب غیبت امام(ع)

نکته در خور توجّه در کلمات ایشان این است که ایشان چنین غیبتی را بی‌سابقه می‌دانند: " امیدوارم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند. زیرا در عالم چنین سابقه‌ای نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد! چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امّت‌های گذشته غیبت مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم غیرمقدّر اتفاق نیفتاده است. "16

بر این اساس از آنچه گذشت می‌توان حدس زد عامل اصلی غیبت نزد ایشان چیست؟
راه مسیر خیابان مرد

آیت‌الله العظمی بهجت (ره)، اصلی‌ترین مسبّب غیبت را خود مردم می‌بینند؛ گذشتگان به نوعی و موجودین به نوعی دیگر؛ "سبب غیبت امام زمان(ع) خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمی‌رسد وگرنه در میان ما بیاید و حاضر شود چه کسی او را می‌کشد؟ آیا جنّیان آن حضرت را می‌کشند یا قاتل او انسان است؟ ما از پیش در طول تاریخ ائمه امتحان خود را پس داده‌ایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت می‌کنیم و یا اینکه او را به قتل می‌رسانیم؟! "17
ایشان از عدم قدردانی و شکرگزاری مردم نسبت به غم‌خوار، هادی، حامی و ناصر خویش، و حتی بدتر از آن اینکه برخی آلت دست دشمنان امام هم می‌شوند، گله می‌کنند: " با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا می‌توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او می‌گیریم و به نفع دشمنان به کار می‌گیریم و آلت دست کفار و اجانب می‌شویم و به آنان کمک می‌کنیم! "18

 

پی‌نوشت‌ها:

1. رخشاد، محمد حسین، 600 نکته در محضر آیت‌الله العظمی بهجت، ص 8.
2. همان، ص 1.
3. همان، ص 174.
4. ساعی، سید مهدی، به سوی محبوب، 55.
5. رخشاد، همان، ص 188.
6. همان، ص 1.
7. همان، ص 210.
8. همان، 104.
9. همان، ص 2.
10. همان، ص 78.
11. همان، ص 247.
12. دلاور، مسعود، فیضی ورای سکوت، ص 30.
13. امیدیان، محمد تقی، امام زمان(ع) در کلام آیت‌الله العظمی بهجت (ره)، ص 56.
14. رخشاد، همان، ص 1.
15. همان، ص 2.
16. همان، ص 173.
17. همان، ص 91.
18. امیدیان، همان، ص 37.

منبع: تبیان