آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

صراط مستقیم ۲

سلام علیکم
دوست بزرگوار کاظم آقا در کامنت فرمودند که :
صراط غیر مستقیم هم داریم ؟
و دوست بزرگوار، آقای چه فرقی میکنه هم در در کامنتشان به نحوی به سوال حاج کاظم پاسخ گفتند:
فاهدوهم الی صراط الجحیم(صافات /23)
از این رو شیطان در عین حال که مضل است هادی الی الجحیم نیز هست.

اما ادامه بحث صراط:
     در پست قبل عرض کردیم صراط راهی است امن و هموار که قرار گرفتن در آن به معنای این است که به سختی میتوان از آن دور و گمراه شد . چون صراط از سراط به معنای بلعیدن میآید و ...
اما صراط غیر مستقیم که همان صراط الجحیم است نیز وجود دارد که از قضا آن صراط هم همین خاصیت را دارد . یعنی اگر کسی در آن صراط بیفتد مشکل بتواند بیرون بیاید.
اولیای خدا به صراط مستقیم و اولیای شیطان به صراط جحیم راهنمایی و دلالت میکنند.
حضرت آیت الله جوادی آملی میفرمایند که صراط مستقیم یک صراط بیشتر نیست ، و این منافاتی با این ندارد که ممکن است صراط غیر مستقیم هم داشته باشیم . و یک از دلایلشان هم بر این مطلب بحث قرآنی صراط است که این کلمه هرگز جمع بسته نشده است.
اما بحث بسیار زیبایی که در این میان وجود دارد اتحاد سالک و صراط است.
یعنی سالک در صراط مستقیم به قدری در این صراط استوار و مانوس است که با آن یکی میشود . لذا همنشینی با علما امری است توصیه شده در دین . چون این ها سبل مختلفند که به صراط منتهی میشوند و به تدریج با این سبیل ها متحد و یکی شده اند. سالک به قدری در این طریق استوار و پابرجا و مسلط میشود تا عنوان خود صراط به او تعلق میگیرد.
لذا میفرماید : علی هو الصراط المستقیم.
در سوره واقعه نیز در توصیف مومن داریم فروح و ریحان و جنت نعیم ، یعنی مومن خود بهشت است.لذا باید بهشت را در درون خودمان جستجو کنیم . بهشت چیزی جدای از بی نیازی و ازادی مطلق از کبر و حسد و آز نیست.
بهشت چیزی جدای از همنشینی اهل بیت نیست .
در روایت است که  بهشت از پرتو نگاه حضرت اباعبدالله آفریده شده است.
اگر در این دنیا به حضور منور حضرت حجت نورانی نشویم نباید انتظار داشته باشیم که در قیامت خبری خارق العاده شود. که هر قومی با امام خود محشور میشود.
التماس دعا


 

صراط مستقیم

و صراطه و نوره و برهانه

فرازی است از زیارت جامعه کبیره که اوصاف حضرات را میشمارد.

یکی از ویژگی های امام صراط بودن آن است.

صراط به معنای بلعیدن است. به راههای بزرگ که عابر را در خود میبلعند صراط میگویند. عابر در این صراط و بزرگراه گم میشود و احتمال بیرون رفتنش از راه بسیار کم است.

این  که هر روز در نماز میخوانیم اهدنا الصراط المستقیم به همین خاطر است.چون اگر وارد این صراط شویم دیگر همه مشکلاتمان حل است.

 علی هو الصراط المستقیم (نورالثقلین ج ۱ ص ۲۱)

حضرت امام هادی ما را متوجه میسازند که هواستان را جمع کنید . این صراطی که در نماز آن را میطلبید مائیم . اگر چیز دیگری را میطلبید در اشتباهید.

صراط مستقیم ورود به حوزه امنیت و سلامت و هدایت است و سالک آن از اعوجاج مصون میگردد. لذا باید هر روز از خداوند بخواهیم که ما را در این صراط که همان اهل بیت هستند قرار دهد.

جالب اینجاست که صراطی که در آخرت هم هست همین صراط مستقیم است .در روایت داریم  شیعیان امیرالمومنین مانند برق از آن عبور میکنند ولی دیگران هزاران سال طول میکشد که اگر در آتش جهنم نیفتند از این صراطی که از مو باریک تر و از شمشیر تیز تر است عبور کنند.

به هر حال آخرت چیزی جدای از امروز و این دنیای ما نیست. عین همین دنیاست با این تفاوت که فکشفنا عنک غطائک.

وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی

حاصل از حیات ای جان این دم است اگر دانی

(حافظ)

 

بحث بسیار جالب و دنباله دار و کاربردی ای است .

اگر عمری باشد ادامه خواهیم داد. انشاءالله.

تقصیر

سلام

در زیارت شریف جامعه کبیره داریم:

والمقصر فی حقکم زاهق

و کسی که در حق شما کوتاهی کند نابود می‌شود.

حضرت امام هادی علیه السلام می‌فرمایند: کسی که در حق ما کوتاهی کند نابود می‌شود، نمی‌فرماید کسی که شما را قبول ندارد نابود میشود، یعنی کسی که ایشان را قبول دارد و به ولایت ایشان معترف است، لیکن در امر ایشان کوتاهی می‌کند شامل این فراز از زیارت می‌شود.

این مساله در امور روزمره زندگی هم ملموس است، ‌یعنی هرجا که از یاد اهل بیت غافل می‌شویم دچار اضمحلال در طبیعت میشویم، ‌به سرعت رنگ زندگی و مادیات می‌گیریم و در مقابل شیطان نیرویی برای دفاع نداریم چون از اول هم نیروی دفاعی ما خود اهل بیت بودند. یکی دیگر از وی‍‍‍ژگیهای اهل بیت والذّادة الحماة است، یعنی از شیعیان دفاع میکنند، در مقابل دشمنان انس و شیطان.

کوتاهی در امر اهل‌بیت انواع زیادی دارد:

- فراموش کردن یاد ایشان

- سستی و اهمال در انجام فرمایشات ایشان

- معصیت خداوند که حقیقتش دوری از اهل‌بیت است،‌ (و فرّقت بینی و بین احبّائک و اولیائک)

- دوستی نکردن با دوستان ایشان

- دوستی با دشمنان ایشان

- دشمنی نکردن با دشمنان ایشان

شخصی خدمت یکی از اهل معنا رسید و عرض کرد چه کار کنم تا دیگر گناه نکنم؟

فرمود : هر وقت خواستی گناه کنی یک بار بگو: السلام علیک یا ابا عبدالله

بعد از مدتی آن شخص دوباره خدمت آن عالم رسید و عرض کرد: آقا جان دیگر نمی‌توانم آن گناه را مرتکب شوم! چون هر وقت به حضرت سلام می‌دهم از ایشان خجالت می‌کشم و نمی‌توانم در محضر ایشان گناه بکنم.

لذا فراموشی اهل بیت هم اینگونه ممکن است ما را به ورطه هلاکت بیندازد یعنی بواسطه گناه.

خیلی خطرات دیگری می‌توان برای فراموشی اهل‌بیت عنوان کرد که دیگر اطاله کلام است.

 

انا من شروطها

بکم تقبل الطاعه المفترضه
بدون ایمان به ولایت اهل بیت اعمالمان به باد بند است .
اعمالهم کسراب بقیعه
روزی فرامیرسد که همه آن اعمالی که انجام داده بودیم به صورت سراب نمایان میشود که نه نفعی برایمان دارد و نه ضرری.
حالا هی بدو .

السلام علی الائمه الدعاه

السلام علی الائمه الدعاه و القاده الهداه

ائمه : جمع امام : پیشرو

دعاه : جمع داعی : دعوت کننده

قاده : جمع قائد : رهبر

هداه : جمع هادی : هدایت کننده

سلام بر پیشوایان دعوت کننده و رهبران هدایتگر



با توجه به اینکه در فراز اول ابتدا لفظ ائمه آمده و بعد از دعوت سخن گفته میتوان فهمید که اهل بیت قبل از اینکه مردم را به سوی خداوند دعوت کنند خود عامل به دستورات الهی بوده اند و خودشان مسیری را که به آن دعوت میکنند پیموده اند. و اینگونه نیستند که مردم را دعوت به کاری کنند که خودشان آن را انجام ندهند.



اما رهبرانی که مردم را هدایت میکنند چند دسته اند:

- رهبران گمراهی که مردم را به ضلالت و گمراهی دعوت میکنند.

- رهبران هدایت یافته ای که صلاحیت هدایت مردم را ندارند ، یعنی با اینکه مسیر را پیموده اند به مسیر احاطه کافی ندارند و خودشان به کمک دیگران این مسیر را پیموده اند.

- رهبرانی که مسیر را پیموده اند و صلاحیت هدایت هم دارند.



نکته بسیار لطیفی که در این مباحث میتوان به آن اشاره کرد سنخیت ما با امام است . یعنی هر اندازه که ما با امام سنخیت پیدا کنیم به همان اندازه به ایشان نزدیک میشویم .

برای مثال اگر ائمه دارای صفت دعوت به حق هستند ما نیز باید این صفت را در خود احیا کنیم . و مصداق آیه شریفه الا الذین ءامنو و عملو الصالحات و تواصو بالحق و تواصو باالصبر شویم.

البته نباید فراموش شود دعوت ما به سمت حق باید شرایط زیر را داشته باشد:

- از روی دلسوزی باشد

- برای رضای خدا باشد نه برای اینکه دوست دارم او هم شبیه من باشد.

- (و قولو قولا سدید)امر به معروف فقط در مواردی باشد که حکم صریحی در مورد آن آمده ، نباید روی مشتبهات و یک سری توهمات متدینین امر به معروف کرد که چه بسا این عمل مستحق عقوبت الهی باشد.

- نکته چهارم که از همه هم مهمتر است این است که باید خودمان عامل باشیم و از آن دسته‌ای نباشیم که خلوتشان با منبرشان زمین تا آسمان تفاوت دارد