آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

ما میرویم زیارت

بعد از حدود بیست و سه روز پیاده روی رسیدیم مرز مهران. من فکر میکردم مدارکم آماده بشه ، اما نشد. به هر حال قرار هم نیست هرچی ما بخوایم بشه.
خیلی سخت  بود ، لحظه خداحافظی من با رفقای عزیز هم سفرم ، رفقایی که خاک پایشان طوطیای چشمم بود و آن لحظه ، لحظه ی جدایی من بود از همه شان.
نا خودآگاه به یاد قیامت افتادم ، در دلم شیون زدم که نکند همه رفقا و دوستانم در روز فراق حقیقی به روضه رضوان روند و مرا در جهنم اعمالم تنها بگذارند . نکند ...
بگذریم ...
خیلی ها طاقت خداحافظی نداشتند و سعی میکردند با من روبرو نشوند . یکی میگفت حاضرم جایم را با تو عوض کنم . یکی گریه میکرد .
این چند روزه خیلی فکر میکردم که  مرز مهران لحظه خداحافظی من و متولی بین ما چه گذشت؟
یادم نمی آمد .تا چند شب پیش که به طور کاملا اتفاقی همه چیز آمد جلوی چشمم.
شب قبلش مقاله ای در مورد زائر امام حسین ، سرباز امام زمان نوشته بودم و برای رفقا قرائت کردم . که از قضا حسین هم خیلی خوشش آمد .
 لحظه خداحافظی به من گفت: ما میرویم زیارت ، شما هم بمانید سربازی کنید
این گوشه هایی از آن مقاله ایست که در کربلا برای رفقا خواندم :

زائر امام حسین ، سرباز امام زمان
سلام
زائر کسی است که به زیارت مزور(زیارت شونده) میرود و از مزایا و یا معایب آن زیارت که همان بهره برداری و تاثیرپذیری از مزور باشد استفاده میکند.لذا خواه ناخواه زائر از مزور تاثیرات بسیاری میگیرد و هرچه روح مزور بزرگتر باشد تاثیرات بیشتری بر زائر میگذارد.
زائر امام حسین امام را برای خودش میخواهد ، برای اینکه حاجاتش را برآورده کند ، و ... و معمولا خودش برای امام بسیار مشکل زاست ، چون نسبت به امام بسیار خودخواهانه برخورد میکند و معمولا تمام بارهایش را به دوش امام خود می اندازد.
اما سرباز اینگونه نیست . سرباز متعلق به امام است و روی پیشانی خود حک کرده: وقف صاحب الزمان
سرباز دنبال زیارت نیست ، دنبال رضایت است. که اگر رضایت امام را به دست آورد مطمئنا اینبار اوست که به زیارت سربازش میآید.
شاید سرباز امام زمان پولی را که به سختی تهیه کرده تا با آن به زیارت امام حسین برود را به خانواده یتیمی بدهد تا برای دخترشان جهیزیه ناچیزی تهیه کنند و اصلا به زیارت هم نرود .
شاید سرباز امام زمان به هردلیلی وظیفه اش این است که به زیارت نرود و به اویس قرنی اقتدا کند و زائری را فدای سربازی کند.
زائر امام حسین ، حضرت را خارج از روند زندگی زیارت میکند ، و زیارتش ارتباطی به باقی زندگی اش ندارد . مثل بعضی ها که تو محرم و صفر یه کارایی رو نمیکنند.
سرباز اگر هم به زیارت میرود برای گرفتن دستورات بعدی است نه برای دادن دستور به امام .لذا زیارت هم از وظایف اوست و جزئی از زندگی او . تا کی قرار است برای حضرت بار باشیم . تا کی قرار است مولایمان به جای ما خجالت بکشد . تا کی قرار است منتظرمان بماند تا شاید دری به تخته بخورد و با خودم بگویم ای بابا ما هم صاحبی داریم!
پس کی قرار است در این مسیر قدم نهیم و سرباز حضرت شویم؟
ما که با کشتی نجات حسین (ع) که اسرع و اوسع است نجات پیدا نکردیم با کدامین شوک و با کدامین نفحه قرار است راه را بیابیم؟
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

اما الآن میبینم که جنبه های بسیاری را لحاظ نکرده بودم .
خیلی ها حقیقتا زیارت کردند و خود اباعبدالله را هم زیارت کردند و سربازی هم کردند.
خدا کمکمون کنه سرباز خوبی باشیم.

حسین جان حسین را به تو می‌سپاریم

سلام
السلام علیک یا ابا عبدالله

hosein

انا لله و انا الیه راجعون

ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد

ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

 

از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش

کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است


حسین جان همیشه به تواضعت غبطه میخوردم
به عشق ورزیدنت
به عزم راسخت
به تشنگی ات در راه علم و هدایت
به تواضعت در راه کسب علم
به ساده دلی ات
به خوش قلبی ات
به گریه های خالصانه ات برای ابا عبدالله

به عشق بازیهایت با حضرت ارباب
به بی تفاوت بودنت به این دنیا
به همت عالی ات
به محبت خالصانه ات
به دل بزرگت غبطه می خوردم و هنوز هم …

یادم نمیره با چه عطشی قرآن را میخواندی و بحث میکردی و اصلا گویا با تمام اعضا و جوارحت میخواستی کلام الله را هضم کنی.

یادم نمیره درد دل‌های صمیمانه و بی ریایت را .

یادم نمیره دلسوزیهای برادرانه ات را که مثلا فلان رفیقم خراب شده .

یادم نمیره با چه التماسی سفر پیاده کربلا رو ثبت نام کردی و چقدر گریه کردی.

یادم نمیره  گفتی : «من پام درد میکنه نمیتونم موتور سوار شم اگه لطف کنی بیا دنبالم ماه رمضونیه با هم بریم هیئت . صد لیتر هم سوخت دارم .»

مرا اسیر محبت کردی حسین.

شرمنده ام.
از کرمش به دور است که در این شب زیارتی ، تو را که در راه زیارتش بر خارهای مغیلان بیابان با پای برهنه لبخند زدی  و صحراها و بیابان ها را مبهوت شور و اشتیاق و عشق بازی ات کردی میهمان خوان کرمش نفرماید.
سلام ما را هم برسان .

التماس دعا