آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

رحلت جناب سمرى


شش روز قبل از رحلت چهارمین نایب خاصّ بود که پیام کتبى مبارکى از سوى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ به آن جناب صادر گردید، که اینگونه بود:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

«یا علی بن محمّد السمرى! أعظم اللّه أجر إخوانک فیک، فإنّک میّت مابینک وبین ستّة أیّام، فاجمع أمرک ولا توص الى أحد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبة التامّة فلا ظهور إلاّ بعد إذن اللّه ـ تعالى ذکره ـ وذلک بعد طول الأمد وقسوة القلوب وإمتلاء الأرض جوراً...»(۱).

بنام خداوند بخشاینده و بخشایشگر

هان اى على بن محمّد سمرى! خداوند پاداش برادران دینى ات را در رحلت تو، پر شکوه و بزرگ گرداند. تو تا شش روز دیگر به سراى باقى خواهى شتافت، از این رو به کارهایت رسیدگى کن و در مورد هیچ کس به عنوان جانشین خود وصیّت منما، چرا که عصر غیبت کامل فرا رسیده است و دیگر جز پس از دریافت فرمان از جانب خدا ظهور نخواهد بود و دریافت فرمان از جانب خدا نیز پس از گذشت روزگاران و سخت شدن قلبهاى مردم و لبریز شدن زمین از ظلم و جور خواهد بود.

کسانى پیدا خواهند شد که براى شیعیان ما ادعاى مشاهده مى کنند قبل از خروج سفیانى و صیحه آسمانى این اشخاص دروغ مى گویند و تهمت زننده هستند حرکت و نیروئى نیست مگر بوسیله خدا(۲).

جناب سمرى، این توقیع مبارک را در خانه اش براى مردم خواند و آنان از روى آن توقیع شریف، نسخه برداشتند و از خانه آن جناب رفتند، اما هنگامى که روز ششم بسوى خانه ى او آمدند، دیدند در واپسین لحظات است.

پرسیدند: «جانشین شما کیست؟»

پاسخ داد: «خداى را امرى است که خود به انجام رساننده ى آن است».

و این آخرین سخنى بود که از او شنیده شد و آنگاه جهان را بدرود گفت و این در سال ۳۲۹ هجرى اتّفاق افتاد(۳).

ـــــــــــــــــــــ
۱. کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۶; غیبت طوسى، ص ۲۴۲ و ۲۴۳.
۲. ظاهر این توقیع مخالف جریانها و داستانهائى است که اشخاصى امام ـ ارواحنا فداه ـ را در غیبت کبرى مشاهده کرده اند. اتفاقاتى که شاهد دیده شدن ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ است بسیار زیاد و غیر قابل انکار مى باشد بطورى که تمام دانشمندان شیعه که در این مورد کتاب نوشته اند آن جریانها را ثبت کرده اند. براى رفع اشکال جوابهائى داده شده از آن جمله علامه مجلسى در بحار مى نویسد ظاهر توقیع اینست که هر کسى ادعاى مشاهده و نیابت کند دروغ مى گوید نه کسى که فقط ادعاى مشاهده نماید.
همچنین باید افزود که الف و لام در کلام حضرت ـ المشاهده ـ اشاره به همان مشاهده مخصوص که سمرى رحمه اللّه داشته است، داشته و نیز گواه دیگرى در کلام امام علیه السلام است که فرمود: هرکس چنین ادعایى کند دروغگوست و افترا زده است. درحالى که دیدن حضرت اگر واقعیت نداشته باشد باشد تنها دروغ بوده و هیچ تهمتى نخواهد بود و این ادعاى مشاهده مخصوص است که افتراء به ساحت مقدس آن امام بزرگوار مى باشد.
۳. منتخب الاثر، ص ۳۹۹.

منبع:کتاب غیبت صغری امام عصر (ارواحنا فداه)

چهارمین نایب خاص



نام چهارمین نایب خاص محبوب دلها، «على بن محمّد» بود، کنیه اش ابوالحسن و در لقب به «سمرى» شهرت داشت.

حضرت او را براى سفارت خویش برگزید و به جناب حسین بن روح نیز دستور داد که او را به جانشینى خویش معرفى کند و آن جناب نیز دستور مبارک امام خویش را اجرا کرد.

شخصیت والاى آن جناب بسان خورشیدى بود که نیازى به معرفى درخشندگى نور او نیست و امانتدارى، تقوا، شکوه و عظمت او فراتر از گفتار و نوشتار است.

از کرامتهاى آن فرزانه ى روزگار از جمله این بود که در بغداد، خبر از رحلت «ابن بابویه قمى»، پدر گرامى صدوق، که در رى مى زیست داد و گفت: «در این ساعت، او چشم از جهان فرو بست» و گروهى از شیعیان که در حضورش بودند ماه و روز و ساعتى را که او فرموده بود، یادداشت کردند، آنگاه پس از ۱۷ روز که خبر رحلت او به بغداد رسید دیدند کاملاً با نوشته ى آن روز که جناب «سمرى» فرموده بود، تطبیق دارد.

با پایان یافتن زندگى پر افتخار چهارمین نایب خاص امام عصر، غیبت «صغرى» یا کوتاه مدت آن گرامى و نیز نیابت و سفارت خاص نیز به پایان رسید و از آن روز غیبت طولانى آن خورشید جهان افروز، آغاز گردیده است که تا کنون نیز ادامه دارد. امید که با ظهور مبارکش این فراق و انتظار و این دوران غمبار غیبت پایان پذیرد، ان شاء اللّه. 

منبع:کتاب غیبت صغری امام عصر (ارواحنا فداه)

سومین سفیر آن حضرت عجل الله فرجه الشریف (۳)

حسین بن روح شخصى بسیار با احتیاط بود و در تقیه ذره اى فروگذار نمى کرد بطورى که مورد احترام اهل سنت نیز بود، آنقدر مقید به تقیه بود که بمنزل ابن یسار وزیر که شخصیتى تمام از نظر اجتماعى داشت و در نزد خلیفه محترم بود حاضر مى شد.

ابوالحسن پسر ابو الطیب گفت: روزى در خانه وزیر دو نفر با یکدیگر بحث مى کردند یکى از آنها عقیده داشت که بعد از پیغمبر ابو بکر از همه مردم افضل است بعد از او عمر و پس از وى على ـ علیه السلام ـ دومى مى گفت على از عمر بهتر است.

کسانى که در مجلس حضور داشتند از سخن او در شگفت شدند و از شادى او را روى سر خود برداشتند برایش دعاها کردند و از کسانى که او را رافضى مى دانستند بدگوئى ها کردند. من از مشاهده این حال خنده ام گرفت بطورى که نتوانستم خوددارى کنم با آستین جلو دهانم را گرفتم ولى از ترس اینکه رسوا شوم از جاى حرکت کرده خارج شدم ولى حسین بن روح متوجه من بود همین که بمنزل رسیدم چیزى نگذشت درب خانه را زدند درب را باز کردم حسین بن روح را مشاهده کردم که قبل از رفتن بمنزل خود بدر خانه من آمده.

فرمود: بنده ى خدا چرا مى خندیدى؟ مى خواستى مرا بخطر بیاندازى؟ خیال مى کنى آنچه در آن مجلس گفتم مناسبت نداشت؟ گفتم: چرا. گفت: من از گناه تو نمى گذرم اگر سخن مرا در آن مجلس نابجا شمارى.

گفتم: آقا مردى که نایب امام زمان و وکیل اوست اگر چنین سخنى بگوید، نباید تعجب کرد و از حرف او خندید!؟

با ناراحتى در جوابم گفت: قسم بجان تو اگر دو مرتبه چنین حرفى بزنى با تو قطع رابطه مى کنم; آنگاه از من خداحافظى کرد و رفت(۱).

وى شنید یکى از دربانهایش معاویه را لعنت کرده او را ناسزا گفت و از خانه بیرونش کرد و از کار برکنارش نمود، مدتها بیکار بود و تقاضاى شغل خود را مى کرد او را بر سر کارش نیاورد تا بالاخره یکى از بستگان حسین بن روح باو کارى داد. تمام این رفتار را از روى تقیه مى نمود(۲).

سرانجام سومین نایب خاص نیز پس از ۲۱ سال خدمت به حق و عدالت، در سال ۳۲۶ هجرى جهان را بدرود گفت.
منبع:کتاب غیبت صغری امام عصر (ارواحنا فداه)
ـــــــــــــــــــــ
۱. بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۹۷ و ۹۸.

۲. بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۹۷ و ۹۸.

سومین سفیر آن حضرت عجل الله فرجه الشریف (۲)

روایت است که دومین نایب خاصّ امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ دوست گرم و پر مهرى بنام «جعفر بن احمد» داشت و با او بسیار نشست و برخاست مى نمود.

این دوستى به جایى رسیده بود که آن جناب در اواخر زندگى اش جز غذایى که در خانه ى این دوست فراهم مى شد، چیزى میل نمى کرد و بسیارى از شیعیان با آگاهى بر این دوستى در این اندیشه بودند که جعفر بن احمد، سومین نایب خاص امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ و جانشین دوست خود خواهد بود; اما حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ حسین بن روح نوبختى را به سفارت برگزید.

جالب است که «جعفر بن احمد» با وجود ارتقاء مقام حسین بن روح هرگز رفتار و عملکرد دوستانه و صمیمانه خویش را با او تغییر نداد بلکه همانگونه که در خدمت دومین نایب امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ تا آخر کار در کمال مهر و وفا ایستاد، به خدمت سومین نایب نیز کمر همت بست. همواره در مجلس او حضور مى یافت و او را مخلصانه در راه انجام وظایف و به دوش کشیدن بار گران مسئولیّتهایش یارى مى کرد و تا آخرین لحظات زندگى «جناب نوبختى» در خدمت او ایستاد.
جعفر بن احمد بن متیل گفت: من هنگام وفات محمّد بن عثمان بالاى سرش نشسته بودم و با او صحبت مى کردم حسین بن روح پائین پاى او نشسته بود در این هنگام محمّد بن عثمان رو بطرف من نموده گفت: بمن دستور داده شده که حسین بن روح را بجانشینى خود معرفى کنم. این را که شنیدم از جاى حرکت کردم دست حسین بن روح را گرفته در جاى خود نشاندم و خودم پائین پاى او نشستم.

گروهى از شیعیان نیز از قبیل ابو على بن همام و ابو عبیداللّه بن محمّد و ابو عبداللّه باقطانى و ابو سهل اسماعیل بن على نوبختى و ابو عبداللّه وجنا در هنگام وفات محمّد بن عثمان حضور یافتند و باو گفتند اگر پیش آمدى کرد چه کس جانشین شما خواهد بود، گفت ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى جانشین من و سفیر بین شما و صاحب الامر است، و وکیل اوست; شخصى پاکدامن و مورد اطمینان است; در کارهاى خود باو مراجعه کنید و در گرفتاریها از او استمداد جوئید بمن این دستور را داده اند من وظیفه خود را انجام دادم.

از ابو سهل نوبختى پرسیدند: چگونه مقام نیابت بحسین بن روح رسید با بودن تو؟ گفت: آنها در انتخاب نایب خود بهتر اطلاع دارند من مردى هستم که با مخالفین مذهب پیوسته بمناظره و بحث اشتغال دارم اگر من نیز همانطورى که حسین بن روح از مکان مولى ولىّ عصر مطلع است اطلاع داشتم در موقع استدلال آوردن سستى پیدا مى کردم براى اثبات ادعاى خود مکان او را نشان مى دادم ولى حسین بن روح اگر امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ زیر دامنش باشد و او را با قیچى پاره پاره کنند دامنش را بالا نمى زند که امام را نشان دهد(۱).


منبع:کتاب غیبت صغری امام عصر (ارواحنا فداه)
ـــــــــــــــــــــ
۱. بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۹۸.

سومین سفیر آن حضرت عجل الله فرجه الشریف(۱)


او بنام «حسین بن روح» بود و کنیه اش «ابوالقاسم» و در لقب به «نوبختى» شهرت داشت.
در جامعه ى تشیّع آن روزگار شخصیّت پرآوازه، اندیشمند و معروف بود و پیش از افتخار تصدّى نیابت خاصّ، وکیل دومین سفیر حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ جناب محمد بن عثمان بود، هم به املاک او نظارت داشت و هم رابط میان او و بزرگان شیعه در نقاط مختلف کشور پهناور اسلامى بود و از این راه دستورات و تعلیمات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و اخبار نهانى را به آنان مى رساند.

به همین جهت، هنگامى که شیعیان دیدند دومین نایب امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ او را امین مى شناسد و به او اعتماد مى کند و به فضیلت و دیندارى او گواهى مى دهد و او را شایسته ى وکالت خویش مى نگرد، به تدریج اعتماد همگى به او فزونى یافت و مورد توجه همگان قرار گرفت.

او شخصیت والایى بود که به خردمندى و فرزانگى و رشد فکرى و دینى شهرت بسزایى داشت و موافق و مخالف بر این واقعیت گواهى مى دهند، تا جایى که اهل سنّت نیز او را تکریم و احترام مى نمودند.

این امتیازات و شرایط و ویژگیها براى «جناب حسین بن روح» پایگاه پر شکوه مردمى و موقعیّت بلندى بخشیده بود که همه ى مردم با وجود راه و روش مختلف و هدف و مذهب متفاوت و در سطوح گوناگون به او بهاى بسیار مى دادند و به دیده ى احترام مى نگریستند.

پیش از رحلت دومین نایب خاص، فرمانى از جانب امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ صادر گردید که به موجب آن، جناب «محمّد بن عثمان» دستور یافت تا «حسین بن روح» را بجاى خویش معرّفى کند و چنین کرد.

او آنگونه که مى باید اعلان کرد که جانشینش پس از رحلت، حسین بن روح خواهد بود و بدین منظور، بزرگان شیعه را گرد آورد و ضمن بیاناتى از جمله فرمود: «اگر من از دنیا رفتم حسین بن روح جانشین من است چرا که دستور یافته ام او را بجاى خویش برگزینم، از این رو در زندگى خود به او مراجعه کنید و در کارها به او اعتماد ورزید»(۱).

و نیز هنگامى که ساعتهاى واپسین عمر او فرا رسید، انبوهى از سرشناسان و بزرگان شیعه کنار بسترش گرد آمدند و آن جناب خطاب به آنان گفت: «این ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختى جانشین من است و میان شما و حضرت صاحب الامر ـ ارواحنا فداه ـ سفیر و وکیل و مورد اطمینان و امین است.

از این رو در کارهایتان به او مراجعه کنید و در کارهاى مهمّ خود به او اعتماد نمایید. من این فرمان را دریافت داشته بودم و آن را به شما دوستداران اهل بیت رسانیدم»(۲).

منبع:کتاب غیبت صغری امام عصر (ارواحنا فداه)

ـــــــــــــــــــــ

۱. غیبت طوسى، ص ۲۲۷.
۲. مدرک یاد شده.