حسین جان حسین را به تو می‌سپاریم

سلام
السلام علیک یا ابا عبدالله

hosein

انا لله و انا الیه راجعون

ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد

ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

 

از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش

کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است


حسین جان همیشه به تواضعت غبطه میخوردم
به عشق ورزیدنت
به عزم راسخت
به تشنگی ات در راه علم و هدایت
به تواضعت در راه کسب علم
به ساده دلی ات
به خوش قلبی ات
به گریه های خالصانه ات برای ابا عبدالله

به عشق بازیهایت با حضرت ارباب
به بی تفاوت بودنت به این دنیا
به همت عالی ات
به محبت خالصانه ات
به دل بزرگت غبطه می خوردم و هنوز هم …

یادم نمیره با چه عطشی قرآن را میخواندی و بحث میکردی و اصلا گویا با تمام اعضا و جوارحت میخواستی کلام الله را هضم کنی.

یادم نمیره درد دل‌های صمیمانه و بی ریایت را .

یادم نمیره دلسوزیهای برادرانه ات را که مثلا فلان رفیقم خراب شده .

یادم نمیره با چه التماسی سفر پیاده کربلا رو ثبت نام کردی و چقدر گریه کردی.

یادم نمیره  گفتی : «من پام درد میکنه نمیتونم موتور سوار شم اگه لطف کنی بیا دنبالم ماه رمضونیه با هم بریم هیئت . صد لیتر هم سوخت دارم .»

مرا اسیر محبت کردی حسین.

شرمنده ام.
از کرمش به دور است که در این شب زیارتی ، تو را که در راه زیارتش بر خارهای مغیلان بیابان با پای برهنه لبخند زدی  و صحراها و بیابان ها را مبهوت شور و اشتیاق و عشق بازی ات کردی میهمان خوان کرمش نفرماید.
سلام ما را هم برسان .

التماس دعا