بی تو همه لبخندها تلخند، تلخند و بی قواره، خوشی ها ظاهریند و مصنوعی بی تو همه آبها سرآبند و همه حقایق مصنوعند؛ مصنوع فکر بشر بی تو زمین تراوتی ندارد، خشک و لم یزرع است، و چه زراعتی مهم تر از زرع انسان بی تو زمین به آسمان راهی ندارد بی تو هیچ چیز جذاب نیست، هیچ چیز مزه ای ندارد در تعجبم چگونه گلهای بهاری شکوفه می دهد و سبز می شود که می دانم هر زیبایی و خیری در تو ریشه دارد
اِن ذُکِرَ الخَیر کُنتُم اَولُه و آخرهُ و ... اصلا این چه ادبیاتیست
مگر بی تو چیزی معنی می دهد ببین کار به کجا کشیده که وجود خودمان را که طفیلی او هستیم ثابت می گیریم و نبود او را فرض می کنیم
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
اگر حضوری هست، زیبایی و هستی و طراوتی هم هست، در معیت و توجه به شماست و همه چیز بدون توجه به شما نیستی است و عدم...
التماس دعای فرج |