من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم، دیدیم آن بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده و جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و اندوه از چهرهاش نمایان است و اشک، کاسه چشمهایش را پر کرده بود و چنین مىفرمود:
سرور من؛ غیبت (دورى) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامشم را از دلم ربوده. آقاى من؛ غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى پیوسته است.
- گفتم: خدا دیدگانت را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق! براى چه اینچنین گریانى و از دیده اشک مىبارى؟
چه پیشامدى رخ داده که این گونه اشک مىریزى؟
- حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود:
واى بر شما، سحرگاه امروز به کتاب ((جفر)) نگاه مىکردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مىشود در آن نوشته شده، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم؛
و همچنین دقت کردم در گرفتارى مؤمنان آن زمان، و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در دلهایشان پیدا مىشود و در نتیجه بیشتر آنها از دین خارج مىشوند و ریسمان اسلام را از گردن برمىدارند.... اینها باعث گریه من شده است.
من با سه نفر؟؟؟؟؟
من ؟؟؟؟
سلام
روایته بابا
گیر نده
من که با امام نبودم
تامل بر انگیز بود..
اما کو منبع؟؟؟!!
پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
اى على! چهار چیز را پیش از چهار چیز دریاب : جوانىات را پیش از پیرى؛ و سلامتىات را پیش از بیمارى؛ و ثروتت را پیش از فقر و زندگىات را پیش از مرگ .
من لا یحضره الفقیه ، ج 4، ص 357، ح 5762 .
انشاالله موفق وکربلایی باشید
با سلام
اگر دمی و باز دمی بود سر می زنم دوباره
و نیز اگر شما هم امدین خوشحال می شوم (( آآآآآآآآآآآآآپ شد)) هر چند کوتاه اما ............
باقی بقایت یا حق
م.م.ت