آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

پیام شهید

ثمره نسل مبارز و ایستاده ی شهدا:

 نسلی خوابیده و عافیت طلب

لذا برای بزرگداشت این شهدای بی خطر  جی جی ها هم حاضر به پول خرج کردن هستند .

وظیفه ما چیست؟

پیام شهدا چیست؟

هفته شهدا (احیاء اموات)

و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا

اگر کارها را خراب نمیکردیم  .

شهدا هنوز زنده اند.

 

 

 

تشرف علی بن مهزیار

سلام
یک از زیباترین و آموزنده ترین تشرفات خدمت حضرت ، همین تشرف علی بن مهزیار است. پیشاپیش لازم است این شبهه را که در ذهن خیلی از دوستان هست پاسخ گویم.
خیلی از بزرگواران فکر میکنند  هر کس  گفت من خدمت حضرت صاحب رسیدم را باید تکذیب کرد . نمیدانم این عقاید از کدام منبعی استخراج شده . لطفا اگر حدیثی مبنی بر این برخورد با مدعیان رویت حضرت دیدید ما را نیز بی نصیب مگذارید.
اما مطلب و اشتباه اینجاست. که حضرت به آخرین نایب خاصشان فرمودن که" من ادعی المشاهده" یعنی هر کس که ادعای مشاهده کرد را تکذیب کنید.
حضرت آیت الله شوشتری میفرمایند : همانطور که از کلمات برمیآید باید کسی را که ادعای مشاهده میکند را تکذیب کنید و البته مشاهده در باب مفاعله به معنای دیدن دوطرفه است.بنا بر این از این روایت حضرت صاحب این نکته استخراج میشود که کسی که ادعا کند هر وقت بخواهد میتواند خدمت حضرت برسد را باید تکذیب کرد ، نه هرکس که ادعای دیدار کرد.
البته خواننده و شنونده این تشرفات باید عاقل باشد و بداند که به هر حال این تشرفات حجیت ندارند و فقط برای صاحب آنها تکلیف آور و یقین آور است ،لذا مگر مطالبی که با عقل و روایات منطبق است ، نباید روی سایر مطالب آن حساب ویژه ای باز کرد.

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین خود به نقل از علی ابن مهزیار می نویسد:
19 سفر از اهواز به مکه مشرف شدم تا شاید مولایم حضرت مهدی(عج) را زیارت کنم.
در آن سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر اثری یافتم و مایوس شدم ، بعد شبی در عالم خواب به من گفته شد که سفرت را تعطیل نکن، که انشاا... امسال به مقصد خواهی رسید.
خلاصه به شوق وعده غیبی حرکت کردم و بهمراه رفقا  به مکه رسیدیم و مناسک حج را انجام دادم و در این مدت دائما در گوشه ی مسجد الحرام تنها می نشستم و فکر می کردم که آیا خوابم راست بوده یا شیطانی..؟؟
یک روز که سر در گریبان  فرو برده و در گوشه ای نشسته بودم ، دیدم دستی به شانه ام خورد شخصی گندم گون بود به من سلام کرد و گفت اهل کجایی؟ گفتم: اهواز . گفت: ابن خطیب را می شناسی ؟ گفتم: از دنیا رفت. گفت: انالله و انا الیه راجعون.گفت: مرد خوبی بود،به مردم احسان زیادی  می کرد خدایش رحمت کند.گفت : ابن مهزیار را می شناسی : گفتمش خودم هستم. گفت: اهلا و مرحبا ای پسر مهزیار ،تو خیلی زحمت کشیدی برای زیارت مولایت حضرت بقیه ا...(عج) به تو بشارت می دهم  که در این سفر به زیارت آن حضرت نائل خواهی شد و فردا شب در شعب ابی طالب بیا که منتظر تو هستم.
سپس پرسید آن نشانه ای که بین تو و امام حسن عسگری(ع) بود چه کردی؟ گفتم: منظور همان انگشتری زیبایی است که از آن امام پاک به یادگار نزد من است(  انگشتر ، نشانه ای بین علی ابن مهزیار و امام حسن عسگری(ع)
)؟گفت:آری .گفتم آن را با خود آورده ام، سپس انگشتر  را از انگشت خود در آوردم و به او تقدیم کردم بر روی آن انگشتر جمله ی زیبای ((یا الله یا محمد یا علی)) نوشته شده بود.آن را بوسید و گریست.
حرکت بسوی دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)
فردا ی آنرو زدر محل قرار حاضر شدم.او ومن سوار شتر شدیم و از کوههای عرفات و منی گذشتیم و به کوههای طائف رسیدیم.گفت: پیاده شو نماز شب را بخوانیم من پیاده شدم با او نماز شب را خواندیم و باز سوار شدیم و راه را ادامه دادیم تا طلوع فجر دمید. گفت: پیاده شو نماز صبح را بخوانیم ،خواندیم.
هوا کمی روشن شده بود، من بلند شدم وایستادم ،به من گفت:بالای تپه چه می بینی ؟گفتم: خیمه ای      می بینم که تمام این صحرا را روشن کرده است.گفت :بله درست است مقصودهمان جاست، جایگاه مولا و محبوب همان جاست.آن وقت گفت:برویم.گفتم:شتر ها را چه کنیم؟ گفت:آن ها را آزاد بگذار اینجا محل امن و امان است.با او تا نزدیکی خیمه رفتم.به من گفت: تو صبر کن و خود داخل خیمه شد،لحظه ای نشد که بیرون آمد و گفت :خوشا به حالت ،به تو اجازه ملاقات دادند.
ملاقات و دیدار علی ابن مهزیار با حضرت صاحب الزمان (عج)
 من وارد خیمه شدم، آقایی را دیدم بسیار زیبا،با بینی کشیده و با ابروهای به هم پیوسته ،بر گونه راستش خالی بود که دلها را می ربود ،با کمال ملاطفت احوال مرا پرسید و فرمود :پدرم با من عهد کرده است که در شهر ها منزل نکنم و تا وقتی که خدا بخواهد در کوهها و صحرا ها بسر ببرم تا از جبارها و طاغوتها محفوظ باشم و بیعت کسی از آنها بر من نباشد.تا وقتی که خداوند اجازه فرجم را بدهد.من چند روزدر آن خیمه میهمان آن حضرت بودم و از انوار و علومش استفاده می کردم تا هنگامی که می خواستم به وطن بازگردم اسباب خود را جمع کردم و خواستم حرکت کنم.مبلغ پنج هزار درهم پول داشتم خواستم به عنوان سهم امام تقدیم کنم .فرمودند :از نپذیرفتنش ناراحت نشوید،زیرا تو سفر طولانی در پیش داری تا به اهواز برسی. پس خدافظی کرده و به سوی اهواز حرکت کردم و همیشه به یاد آن حضرت و محبت های او هستم و  باز هم آرزوی دیدار آن بزرگوار را دارم.

 علائم ظهورحضرت صاحب الزمان (ع)
علی ابن مهزیار می فرماید: عرض کردم ای سرور من آیا وقت آن نرسیده است که حضور فرمایید ؟ حضرت در جواب این آیه را تلاوت فرمود:
(اقترب الساعه و انشق القمر ) روز قیامت نزدیک شد و ماه شکافته گردید(سوره ی قمر آیه ی 1)
کنایه از اینکه وقت ظهور نزدیک است انشاالله و هنگام آن را  همانند وقت قیامت فقط خدا می داند.
آنگاه حضرت دست مبارکش را دراز نمود و فرمود : ای پسر مهزیار آیا می خواهی که نشانه های پیش از ظهور را برای تو بیان کنم؟
سپس فرمودند : آنگاه که کودکی بر خلافت بنشیند ،  مغربی به جنبش آید و عثمانی حرکت کند  و با سفیانی بیعت شود. خداوند به من اجازه می دهد  و در آن هنگام ، من از بین صفا و مروه با 313 تن از یاران همرنگ و هماهنگ خروج می کنم.
عرض کردم ای آقای من چه حوادثی بعد از این ها اتفاق می افتد حضرت فرمود: (بازگشت،بازگشت، رجعت ،رجعت)
عده ای از  مومنان به این دنیا بازگشت می کنند تا در رکا ب ولی خدا باشند.
و او را یاری دهند و سپس این آیه را تلاوت نمود(ثم رددنا لکم الکره علیهم وامددناکم با موال و بنین و جعلناکم اکثر نفیرا )
سپس دولت را به نفع شما و به ضرر دشمنانتان به شما باز گرداندیم و شما را به اموال و پسران فراوان یاری نمودیم و تعداد شما را افزونی دادیم (سوره اسرا آیه 6 ).
منبع : انتشارات بقعه متبرکه علی ابن مهزیار اهوازی در شهرستان اهواز

 

عشق بازانِ چنین، مستحق هجرانند!

عشق بازانِ چنین، مستحق هجرانند!

نوشته اند که شخصی آرزوی تشرف خدمت امام زمان (عج) داشت.
عمری «یا ابن الحسن!» می گفت و گریه می کرد و می خواند:

              منتظران را به لب آمد نفس             ای شه خوبان تو به فریاد رس

یک مرتبه مکاشفه ای برایش رخ داد. در مکاشفه خودش را در خیمه و چادر برافراشته ای دید. و دید که از طرف خداوند یک حوراء برایش فرستادند، حلال و پاک و طیب، و گفتند:«این همسر تو در بهشت است».
پس از مدتی قالی گران بهایی آوردند و گفتند:« این قالی هم برای تو ست. آن را در خیمه بینداز ». این شخص نگاهی به قالی و نگاهی به همسرش انداخت که همان دم قاصدی آمد و گفت: فلانی، تو که یک عمر در انتظار آمدن امام زمان (عج) بودی و یا صاحب الزمان و یا ابن الحسن می گفتی، اکنون آقا تشریف آوردند و به تو اذن ملاقات داده اند و می گویند بیایید. آن شخص گفت: به آقا بگویید: چشم! چند دقیقه به من فرصت بدهید، بعد خدمتتان خواهم رسید. قاصد رفت و دوباره آمد و گفت: آقا می فرمایند الان بیایید. این فرد باز همان جواب فبلی را داد.قاصد رفت و برای بار سوم بازگشت و گفت: آقا می فرمایند من منتظر تو هستم. این بار به قاصد گفت: به آقا بگو: بد زمانی آمده ای! بالاخره هر چیزی وقتی دارد! الان که وقت آمدن و ملاقات نیست!.

برگرفته از کتاب استاد حسین گنجی

شرط قبول اعمال

آن هنگام که خدا ابلیس را به سجده آدم امر کرد، ابلیس تکبر نموده از خدا خواست که او را از این فرمان معاف داشته در عوض، عبادتی کند که هیچ کس خدا را آن گونه عبادت نکرده باشد! خداوند در پاسخ او فرمود: عبادت آن است که من فرمان می دهم نه آن که تو می خواهی [1]  یعنی عبادت، اطاعت فرمان خدا است، و تنها به سجده رفتن و تضرع نمودن عبادت نیست. نماز و دعا به شرطی عبادت است که در اطاعت از فرمان خدا باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر ابلیس پس از نافرمانی و تکبر از اطاعت دستور خدا، به مقدار عمر دنیا بر خدا سجده می کرد، برای او سودی نمی داشت و خدا از او نمی پذیرفت، مگر اینکه او طبق فرمان خدا بر آدم سجده می کرد. وضعیت این امتی که بعد از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم نافرمانی کرده گمراه شده است نیز چنین است. بعد از ترک گفتن پیشوایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها منصوب کرد، خداوند هرگز عملی از آنها را نمی پذیرد و نیکیهای آنها را بالا نمی برد، مگر اینکه از آن جهتی که خدا امر کرده است بیایند و امامی را که خدا به ولایتش امر کرده اطاعت کنند و از بابی که خدا و رسول برای آنها گشوده اند وارد شوند. [2] 
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز در خطبه غدیریه فرمودند: ای مردم، خدای بزرگ دینش را با امامت علی کامل کرد، پس کسانی که امامت او و جانشینان او از فرزندان من که تا قیامت و حضور در برابر حق می آیند را نپذیرند، اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شده در آتش جاودانه خواهند بود. [۳]  این مطلب، تعجبی ندارد، زیرا خداوند، قبول زحمات بیست و سه ساله پیامبر در ایام نبوت را نیز به ابلاغ ولایت امیرالمومنین علیه السلام مشروط کرده فرمود: و ان لم تفعل فما بلغت رسالته [۴]  اگر وظیفه خود در ابلاغ ولایت علی را انجام ندهی، رسالت خود را انجام نداده ای! 

لذا امام صادق علیه السلام فرمودند: برای دشمن ما اهل بیت تفاوتی ندارد، چه روزه گرفته نماز بخواند و یا زنا کرده دزدی کند، او در آتش خواهد بود، او در آتش خواهد بود. [۵]  در عصر حاضر نیز، آن بابی که هیچ عبادتی جز از طریق ولایت او پذیرفته نیست، وجود مقدس امام زمان علیه السلام است. در زیارت جامعه، خطاب به این بزرگواران می گوییم: و بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه. با ولایت شما است که خداوند عبادات واجب را می پذیرد. پس کسی که خدا را از غیر این باب، بندگی کند، خدا از او نخواهد پذیرفت. امام صادق علیه السلام در نامه ای به مفضل بن عمر مرقوم فرمودند: کسی که نماز خوانده، زکات بدهد، حج و عمره بجا آورد ولی معرفت آن کس که خدا اطاعت او را واجب ساخته است نداشته باشد، نه نماز خوانده، نه روزه گرفته، نه زکات داده، نه حج و عمره بجا آورده، نه از جنابت غسل کرده و تطهیر نموده، و نه حرامی را رها کرده و نه حلالی را حلال داشته است. برای او نماز نیست هر چند که رکوع و سجود کند، و برای او زکات و حجی نخواهد بود. تمام این اعمال با شناخت آن فردی انجام می شود که خداوند بزرگ با امر به اطاعت او بر مردم منت نهاده است. [۶]  مضمون روایات فوق در مجامیع حدیثی شیعه آن قدر زیاد است که فقهاء شیعه در آغاز کتب فقهی خویش، بابی تحت عنوان ابطال العباده بدون ولایه الائمه علیهم السلام و اعتقاد امامتهم گشوده اند. یعنی هر عبادتی که بدون ولایت ائمه و اعتقاد به امامت آنها انجام شده باشد باطل است. محدث بزرگ شیعه، مرحوم شیخ حر عاملی باب 29 جلد اول از کتاب وسائل الشیعه خویش را به این مطلب اختصاص داده و در آن 19 حدیث نقل نموده و محدث نوری در مستدرک الوسائل، 66 حدیث دیگر به این مجموعه در این موضوع افزوده است. این قبیل روایات، در کتب اهل سنت نیز نقل شده است. جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل نموده که فرمودند: یا علی لو ان امتی صاموا حتی یکونوا کالحنایا و صلوا حتی یکونوا کالاوتار و بغضوک لاکبهم الله فی النار. ای علی اگر امت من آن قدر روزه بگیرند که همچون کمان (گوژ پشت) شده و آن قدر نماز بخوانند که چون زه (لاغر) شوند ولی تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را در آتش جهنم می افکند. [۷] .
 



[1] مضمون فوق در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: بحار 250:63.
[2] وسائل جلد 1 باب 29 ح 5. 
[۳] احتجاج 76:1.
[۴] سوره مائده: 67.
[۵] عقاب الاعمال:251 ح 18.
[۶] بحار 176:27 و 175 ح 21.
[۷] مناقب ابن مغازلی شافعی:297 ح 340.