ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
آن که حرفش همیشه در فرداست
مثل روز ظهور خود زیباست
وقتی آمد تو خوب می فهمی
در چه جائی جزیره ی خضراست
اصل او ریشه در خدا دارد
آخرین فرع سا قه ی طوباست
ظاهرش ساده و همه فهم است
باطنش در تجرُّدِ عنقاست
دستها را به حرف می آرد
خصلتش مثل محشر کبراست
چشم او قاب صورتی نیلی
عکس تابوت بانوئی تنهاست
روح او مثل یک قصیده بلند
اسم او مثل یک غزل کوتاست
پشت این پنجره چه می کذرد؟
کوچه انگار ، حجم یک غوغاست!
انتظاری دوباره می گِریَد؟
یا صدای سکوت این شبهاست؟
می پرد پلک چشمهای همه
می زند در، که میهمان شماست؟؟؟
رضا جعفری
سلام
ناز آن اشکی که زهراباور است
وای بر چشمی که بیزهرا تر است...
وبلاگ شعر آیینی به روز شد.
یاعلی
حالا واسه چی زدین تو کار شعر و معر ؟
سلام
آقا ما لینک دادیم شما هم خواستین بدین
یا علی