ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در جهان کنونى، رقم بسیار بالایى از بودجه کشورها به تسلیحات نظامى اختصاص مىیابد. در دولت حضرت مهدى هزینه هاى تسلیحاتى به صفر مىرسد و امنیت در بالاترین حدّ برقرار مىشود.
امیرمؤمنان علیه السلام مىفرماید:
هنگامى که قائم قیام کند، با عدالت رفتار مىکند. ظلم و ستم در زمان او رخت برمى بندد، راهها امن مىشود. زمین برکاتش را بیرون مىفرستد و هر حقى به صاحبش بر مىگردد.(۶۱)
در حدیث دیگرى فرمود:
یک پیرزن از عراق تا شام گام مىسپارد... زنبیلش بر سرش باشد، نه درنده اى او را مىآزارد و نه از چیزى هراس مىکند.(۶۲)
امام باقر علیه السلام نیز فرمود:
یک پیرزن فرتوت از مشرق تا مغرب مىرود، بدون اینکه احدى براى او مانع ایجاد کند.(۶۳)
ادامه دارد...
منبع: کتاب امام مهدى و شکوفائى فرهنگ و تمدن اسلامى در جهان
دکتر على اکبر ولایتى
علیرغم این همه پیشرفت چشمگیر پزشکى، پیدایش تخصّصهاى فراوان، کشف آثار شگفت گیاهان در معالجه امراض؛ در عین حال همه روزه شاهد رشد سریع بیمارىها و پیدایش امراض گوناگون ناشناخته هستیم. ولى در عصر موعود پیشرفت علم پزشکى و گستره بهداشت جهانى به حدى مىرسد که آمار بیماران در جهان به صفر مىرسد.
امام صادق علیه السلام در این رابطه مىفرماید:
لایَبْقى عَلى وَجهِ الأرضِ أَعْمى وَلامُقْعِدٌ وَ لا مُبْتلى؛ بر روى زمین، نابینا، زمینگیر و هیچ مریض دیگرى نمىماند.(۶۰)
ادامه دارد...
منبع: کتاب امام مهدى و شکوفائى فرهنگ و تمدن اسلامى در جهان
دکتر علىاکبر ولایتى
۶۰) علامه مجلسى، بحارالانوارج ۵۳، ص ۶۲.
امام صادق علیه السلام فرود آمدن حضرت مهدى را به هنگامه ظهور اینگونه تشریح مىکند:
یَنْزِلُ فى سَبْعِ قُبابٍ مِنْ نُورٍ ؛ او در هفت خیمه از نور فرود مىآید.(۵۸)
جالب توجه است که امروزه به بشقابهاى پرنده نیز قباب مىگویند.
و در احادیث عامّه آمده است:
وَتُکَلِّمُ الرَّجُلَ عَذَبَةُ سَوْطِهِ وَشِراکُ نَعْلِهِ، وَتَخْبِرُهُ بِما اَحْدَثَ اَهْلُهُ بَعْدَهُ ؛ منقوله شمشیر و بند کفش با انسان سخن مىگوید و به او خبر مىدهد که خانوادهاش بعد از او چه کارى انجام دادهاند.(۵۹)
ظرافت و لطافت حدیث بر همگان روشن است و جالب توجه است که در عصر رسالت هرگز چنین معنائى به ذهن احدى خطور نمىکرد تا آن را جعل کند. لذا محققان معتقدند که در اینگونه احادیث به بررسى سند نیازى نیست.
ادامه دارد...
منبع: کتاب امام مهدى و شکوفائى فرهنگ و تمدن اسلامى در جهان
دکتر علىاکبر ولایتى
در مورد سیماى شگفت جهان در عصر حضرت صاحبالزمان علیه السلام احادیث فراوان از پیشوایان معصوم رسیده که پیشرفت فناورى جهان را به شکل شگفتآورى ترسیم نمودهاند و اینک چند نمونه:
امام باقر علیه السلام در حدیث معتبر و مورد استنادى مىفرماید:
چون قائم ما قیام کند خداوند بر توان دید و شنید شیعیان ما میافزاید، بطوریکه در میان آنها و قائم پیکى نخواهد بود. او براى آنها سخن مىگوید و آنها در هر جایى که هستند سخنانش را مىشنوند و به چهرهاش مىنگرند.(۵۶)
امام صادق علیه السلام در همین رابطه فرمود:
در زمان قائم شخص مؤمن که در مشرق باشد، برادرش را که در مغرب باشد مىبیند.(۵۷)
در عصر فنآورى اطلاعات و ارتباطات فهم این احادیث بسیار ساده است. ولى در دوران ائمّه علیهم السلام دانستن آن بسیار سخت بوده، و راویان حدیث تنها در پرتو ایمان راسخ به امام معصوم آنها را پذیرفته و براى نسل بعدى نقل کردهاند. اگرچه ما مطمئن نیستیم که آیا این صحنههاى شگفت در اثر پیشرفت سریع فناورى است یا در پرتو اعجاز امام علیه السلام؟! به هر حال سیماى جهان در عصر موعود اینگونه خواهد بود.
ادامه دارد...
منبع: کتاب امام مهدى و شکوفائى فرهنگ و تمدن اسلامى در جهان
دکتر علىاکبر ولایتى
۵۶) کلینى، الکافى، ج ۸، ص ۲۰۱، ح ۳۲۹.
۵۷) شیخ حرعاملى، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۹.
امام صادقعلیه السلام در ترسیم مراسم بیعت مىفرماید:
در شب ۲۳ رمضان به نام قائم منادى آسمانى ندا سر دهد، و در روز عاشورا که روز شهید شدن حسینبن علىعلیه السلام است قیام مىکند. گویى او را با چشم خود مىبینم که در روز شنبه دهم محرم در میان رکن و مقام ایستاده، جبرئیل در پیشاپیش او ندا مىکند: »بیعت براى خدا« پس پیروانش از اقطار و اکناف جهان به سوى او سرازیر مىشوند، زمین زیر پاى آنها درنوردیده شود، تا با او بیعت کنند.(۵۵)
در این حدیث احتمال این معنى هست که منظور از درنوردیده شدن زمین، طىّالأرض باشد. ولى در حدیث قبلى بىگمان پیشرفت صنعت و تکنیک منظور شده، زیرا آنجا قید یک ساعت دارد، در حالیکه در طىّالأرض صحبت از ساعت و دقیقه نیست. چراکه در یک لحظه انجام مىپذیرد.
ادامه دارد...
منبع: کتاب امام مهدى و شکوفائى فرهنگ و تمدن اسلامى در جهان
دکتر علىاکبر ولایتى
۵۵) شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹.