آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

رابطه ترافیک با انتظار فرج یا هجرت از تشویش به تثبیت

سلام 



یه روز معمولی، شروع، صبح، یه شهر شلوغ، 10000 جور آدم جور و ناجور، سر، صدا، هوای گرفته، وای بارون! ترافیک
 

(دیلینگ، دیلینگ )


- الو
-....
- سلام
-....
- ممنون
-...
- پشت چراغ قرمز
-...

-حدود یه رب دیگه 

-... 

- باشه خدافظ 

-...   

داشتم چی می نوشتم؟ 

 

وای بارون! ترافیک، بوغ، داد، دود، زود، دیر، دور، تاخیر، عجله، ماشین، BRT(سامانه اتوبوس های تندرو!)، تصادف، چراغ قرمز، پول، چک، موجودی، ... 


و همه اینها یعنی سرت آنقدر شلو 


(چراغ سبز شد)     

 

پز۱ نوشت:
1- و همین است رابطه ترافیک با معنویت
2- و همین است رابطه ترافیک با مسئله فلسطین
3- و همین است رابطه ترافیک با...
4- شاید اکثر اونایی که جهادی رو تجربه کردن این حرف رو تایید کنن که روستاها(مخصوصا دور افتاده تر ها و محروم تر ها) همواره یه قدم به خدا نزدیکترند نسبت به شهرها و میشه گفت جهادی یه جور هجرت از شلوغی و اضطراب به آرامش و سکوته. 

 


۱- به فتح پ و همان پس از نوشت منظور است! 

عجب صبری خدا دارد...


عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.

همان یک لحظه اول ،

که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،

جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،

بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم. 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،

بر لب پیمانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین

زمین و آسمانرا

واژگون ، مستانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

نه طاعت می پذیرفتم ،

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،

پاره پاره در کف زاهد نمایان ،

سبحۀ، صد دانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،

هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،

آواره و ، دیوانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،

سراپای وجود بی وفا معشوق را ،

پروانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،

تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،

گردش این چرخ را

وارونه ، بی صبرانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم.

که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،

بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،

در این دنیای پر افسانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد !

چرا من جای او باشم .

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!

و گر نه من بجای او چو بودم ،

یکنفس کی عادلانه سازشی ،

با جاهل و فرزانه میکردم . 

عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !

شعر از :استاد رحیم معینی کرمانشاهی

مراسم اولین سالگرد حسین متولی و مادر گرامیش

جمعه 22/9/87
از ساعت 10:30 الی 12
آدرس: خیابان آزادی بلوار استاد معین بین خیابان طوس و دامپزشکی مسجد فاطمه الزهرا

به صرف نهار
سپس
حضور بر سر مزارشان ساعت 1:30
بهشت زهرا قطعه 57 ردیف 8

موش دزد

قومی دویدند و به مقصد نرسیدند 

جمعی ندویده رسیدند به مقصد 

 

در میان اهل تدین و سلوک  گروهی آماتورند و گروهی حرفه‌ای. 

آماتورها فقط میدوند و میدوند. حرف می‌زنند و ناله و فغان و خیلی از اوقات به جایی هم نمی‌رسند. البته اجرشان محفوظ است ولی اگر بخواهی بگویی به جایی رسیده اند جای بسی تامل است. 

اما گروه حرفه ای که ندویده به مقصد می‌رسند چه کسانی‌ هستند؟ 

این شعر و تمثیل مولانا برای فهم این مسئله بسیار راه‌گشا است: 

اول ای جان فکر دفع موش کن 

بعد از آن در جمع گندم کوش کن 

 

گر نه موش دزد در انبان ماست 

حاصل گندم چهل ساله کجاست؟ 

 

یک سری از عقاید حقه تشیع و چهارچوب‌ها و شاکله‌های اسلام از ضروریات دین اند که نداشتن آنها و فقدان این عقاید به منزله موش‌های دزدند در انبار خیرات و ثواب‌های ما. 

یکی از این عقاید ضروری انتظار فرج است. 

در روایات بسیاری داریم که اگر کسی انتظار فرج نداشته باشد هیچ کدام از اعمال او قبول نمی‌شود. 

اصلا مگر انتظار فرج امری اختیاری است که به آن امر شده است؟ 

جواب این سوال و روایات مربوط به این موش دزد را در پست بعدی خواهم گذاشت. 

التماس دعای فرج

اهمیت شناخت امام عصرمان

امام زمان عجل الله تعالی فرجه


در روایات بسیاری، تاکید فراوان شده که معرفت و شناخت امام را باید جدی گرفت. و این از بدیهات است که تا زمانی که امامت را نشناسی؛ نسبت به وظایف خود در مورد ایشان نیز ناآگاه خواهی بود. در حدیثی سفارش شده است که دعای عرفان را بخوانید. در فراز آخر این دعا آمده است: 

«اللهم عرفنی نفسک ... اللهم عرفنی حجتک؛ فانک ان لم تعرفنی حجتک ظلمت عن دینی.‏»

در این دعا از خداوند می‏خواهیم که «حجت‏» خودش را به ما معرفی کند و بیان می‏کنیم که اگر چنین نشود، به وادی گمراهی دینی خواهیم غلتید.

در روایات فراوانی آمده است که اگر امام زمان خویش را نشناسیم، همانند مردم دوران جاهلیت، از دنیا خواهیم رفت.

همه‏ اینها نشان از آن دارد که مسئله‏ معرفت و شناخت امام، از اهمیت زیادی برخوردار است. (1)

زراره از امام صادق علیه السلام نقل می‏کند که آن حضرت فرمودند:

«امام خودت را بشناس، زیرا، هرگاه، امام خود را شناختی، تقدم یا تاخر این «امر»، زیانی به تو نرساند.»


یعنی، چه دولت ‏حق، زود ظاهر شود و یا دیر، برای تو مساوی خواهد بود و زیانی نکرده‏ای؛ زیرا، زیان، برای کسی است که امامش را نشناخته است .

«اعرف امامک فانک اذا عرفته لم یضرک، تقدم هذا الامر او تاخر.» (2)

«کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، مانند مردم جاهلیت مرده است و هر کس بمیرد و امامش را شناخته باشد، تقدم و تاخر این «امر» (حکومت مهدی آل محمد) او را زیان ندهد. اگر کسی بمیرد و امام خود را شناخته باشد، مانند کسی است که در خیمه‏ امام قائم همراه او باشد.»(3)

این دسته روایات، به خوبی، گزارش از آن دارند که شیعه، همواره «جریان پیوسته‏ انتظار» بوده است.

از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا امام عسکری (علیه السلام) همه، از «انتظار» سخن رانده‏اند و فرهنگ‌سازی فرموده‏اند و نشان از کوهسار حکومت مهدی آل محمد داده‏اند، و مشتاقان حکومت مهدی را بشارت و نوید داده‏اند که با شناخت و معرفت از امام و خط امامت معصومان علیهم السلام در خیمه‏ امام قائم در آمده‏اند، هر چند که قبل از خروج و قیام آن حضرت، به چنگ مرگ در آیند و فرصت تشرف به محضر آن عصاره‏ هستی را درنیابند.

خدایا توفیق درک و معرفت امام زمانمان را به عطا بفرما .

 

پی‌نوشت‌ها:

1- ینابیع المودة قندوزی، باب 29، ص 137، چاپ حیدریه، نجف/ اصول کافی، کتاب الحجة، باب من مات و لیس له امام، ح 3 .

2- اصول کافی، ج 2، ص 97، باب انه من عرف امامه لم یضره تقدم هذا الامر او تاخر، ح 1 .

3- همان، ص 198، ح 5 .  

منبع: تبیان