آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ

سلام

خشکسالی هم بد چیزیه آقا!

از گیاهان و درختان و حیوانات بگیر  تا سوپور و مهندس و پرفسورش همه رو لنگ کرده.

پوست بدن ترک میخوره و رمق بدن میره و چشم ها کم سو میشه و همه چیز مثل سراب دیده میشه.

هر چیزی که میتونه زنده باشه  مرده و بی جان میشه.

هر کسی هر قدر هم توانا و پولدار باشه از آفتش در امان نمیمونه.

کی میتونه تو این شرایط کمک بشریت کنه؟

غیر از خدا کس دیگری هم هست که قادر به نزول باران رحمتش باشه؟

یا باسط الیدین بالعطیه

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ

و ایاب الخلق الیکم

سلام

خیلی وقته که وقت نشده بنویسم.

خیلی وقته که وقت نشده فکر کنم.

خیلی وقته که وقت نشده مناجاتی کنم.

خیلی وقته که تو دنیا و آمال و آرزوهام گم شدم.

خیلی وقته که خودم رو فراموش کردم.

خیلی وقته که بازگشتی نداشته ام.

خیلی وقته که به دامان مادر باز نگشته ام.

خیلی وقته که آواره و سرگردان شده ام.

خیلی وقته که چشمه آبی ندیده ام.

خیلی وقته که لبم را تر نکرده ام.

خیلی وقته که از خورشید خودم را پنهان کرده ام.

خیلی وقته که نوری به چشمانم نرسیده است.

خیلی وقته که غریب مانده ام.هر چه بیشتر دنبال غیر افتادم  بیشتر غریب و تنها شدم.

خیلی وقته که مهدی فاطمه منتظر بازگشت من است.

خیلی وقته که ...

الم یان للذین ءامنو ان تخشع قلوبهم لذکرالله

 

تمام هستی در خدمت امام معصوم

امام هادی (ع)


در دستگاه متوکّل مرد سخنوری بود به نام هریسه، روزی به متوکّل گفت: کاری که دستگاه تو برای امام هادی علیه السلام انجام می‪دهد هیچ‪ کس برای خودت انجام نمی‪دهد، زیرا هرگاه او به این‪ جا می‪آید حتی زحمت کنار زدن پرده را نیز تحمّل نمی‪کند و اطرافیان تو پرده را برایش بالا می‪زنند. متوکّل اعلان کرد که از این به بعد کسی حقّ ندارد برای علی بن محمّد دست به پرده‪ها بزند، امّا با ورود حضرت، باد پرده‪ها را بالا برد و بعد از ورود حضرت، پرده‪ها به حال خود بازگشت. این قضیه هنگام مراجعت حضرت نیز تکرار شد، متوکّل احساس کرد که مشکل پیچیده‪تر شد و ادامه این روند بیشتر به ضرر اوست لذا دستور داد: بعد از این که او به این جا آمد پرده را برایش کنار بزنید.(1)

لا یَرضی الحَسودُ عَمّن یَحسُدهُ الاّ بِالمَوتِ اَو بِزَوالِ النِّعمَةِ. (2)
حسود جز به مرگ آن که به دو حسد می‪ورزد و یا زوال نعمت از او راضی نخواهد شد.

 پی‌نوشت‪:
1- بحارالانوار، ج50، ص 203 .
2- غررالحکم و دررالکلم، ص 301 .


 منبع:موعود

تذکری به خودم!

سلاح مومن ناله و گریه است:
إرحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه البکاء.(1)
کسی که اهل تضرع نیست، مسلح نیست و کسی که مسلح نبود بر دشمن درون پیروز نمی شود و در نتیجه بر اهریمن بیرون هم پیروز نخواهد شد.
قرآن کریم با پرسشی اعتراض آمیز می گوید چرا اینها ناله و لابه نمی کنند؟! فلولا اذ جاءهم بأسنا تضرَّعوا و خود پاسخ می دهد که قساوت قلب نمی گذارد انسان اهل گریه و خشیت و خشوع باشد: و لکن قست قلوبهم و زیَّن لهم الشیطان ما کانوا یعملون* فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم ابواب کلّ شیءٍ حتّی اذا فرحوا بما أُوتوا أخذنا هم بغتهٌ فإذا هم مبلسون* فقطع دابر القوم الّذین ظلموا و الحمدلله ربّ العالمین(2)؛
ما آنان را ابتدا با کمبود آزمودیم، تا ناله کنند و چون اهل ناله نشدند، بسیاری از نعم را به آنان دادیم تا سرگرم تنعم شدند. سپس درهمان بحبوحه تنعم، آنان را گرفتیم و ریشه کن ساختیم.

خدای سبحان درباره آزمایش انسانها با سختیها و فراگیر بودن آن می فرماید: و لنبلونَّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقصٍ من الأموال و الانفس و الثَّمرات و بشّر الصّابرین(3)، و ما ارسلنا فی قریهٍ من نبیٍّ الا اخذنا اهلها بالبأساء و الضرّاء لعلّهم یضَّرّعون(4)؛ هیچ پیامبری نیامد، مگر آن که امت او را با فقر و تنگدستی آزمودیم.

انسانی که از همه امکانات رفاهی برخوردار باشد، گرچه ظاهراً در پرنیان آسایش به سر ببرد، لیکن واقعاً در دم تیغ بلاست. چون هیچ عاملی در اختیار ندارد که مایه شکستن قلبش شود. و انسانی که دل شکسته و اهل ناله نیست، خود بین است و خودبین هرگز خدابین نخواهد بود، زیرا خودبینی ستبرترین پرده حاجب است...
داشتن مال و امکانات رفاهی که انسان را از یاد خدا غافل کند، بلایی است که از آن به استدراج یاد می شود، ولی داشتن توان مالی و غیر مالی اگر با شکر زبانی و قلبی وعملی توأم باشد نیکوست، نظیر قدرت سلیمان (ع)، که خدا را به خاطر آنچه به وی داده، شکر می کرد و چون ذوالقرنین که پس از ساخت سدّی فلزی گفت: این از فضل خداست، نه قدرت من. اگر انسان هر نعمتی را که از راه حلال و با کوشش مشروع به او می رسد، از خدا بداند و در هنگام تمکن و تنعم، خضوعش از گذشته بیشتر شود هم مانند دیگران ساده زندگی کند، این تمکن ممدوح و خیر و رحمت است. اما داشتنی که انسان را از یاد خدا غافل و مغرور و جاه طلب کند، پایانش عذاب الیم خواهد بود.


(1) مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
(2) سوره انعام، آیات 43-45.
(3) سوره بقره، آیه 155.
(4) سوره اعراف، آیه 94.

از کتاب سیره پیامبران در قرآن آیت الله جوادی آملی ص 94

ادامه مطلب ...

به قلم صابر سخندان

بسم الله الرحمن الرحیم

إن حِزبُ الله همُ الغالِبون

دیگر اجازه نخواهم داد شیطان مرا ریشخند کند.
دیگر اجازه نخواهم داد برای ارتکاب به کمترین لغزشی در برابر او ذلت را بپذیرم.
دیگر اجازه نخوام داد برای کمترین خواسته ای منتش را بکشم.
دیگر اجازه نخواهم داد...
می خواهم با او باشم، در حزب او باشم و تنها نام او را ببرم.
صدای ترک های ارکان حکومت شیطان بگوش می رسد و من می خواهم در سقوط آن شریک باشم.
زمان عضو شدن در حزب الله و حکومت حق است.
تا دیر نشده باید در این پیروزی بزرگ، بزرگترین پیروزی تاریخ سهیم شد.

نَصرٌ منَ الله و فَتحٌ قریب

پس: أینَ تَذهبون
زمان آن شده که پاسخ  هَل مِن ناصر بزرگ مرد تاریخ را بدهیم.
و اگر اینگونه نیست و نمی خواهی در آن سهیم باشی دور شو؛ تا آنجا که می توانی دور شو؛
و لا یُمکن أنوار من حُکومَتک
و اگر دور شدن و استبعاد را انتخاب کردی باید در برابر تمام خلقت پاسخگو باشی.
نه امروز و نه فردا؛ به طول همه ابدیت.
و فی جهنم خالدین
و اکنون هم دیر شده است....
دم را غنیمت دان آنقدر که بتوانی.

لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ

لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ
سوره انبیاء آیات 102 و 103