آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

تشرف آیت الله نجفی مرعشی خدمت امام زمان

سلام
دوست ندارم پست‌های طولانی و مطول بزنم ، و میدانم که معمولا حوصله خواننده به خواندن آن نمیکشد . اما به نظرم این پست ارزش طولانی شدن را داشته باشد . مطلبی که در زیر عرض میشود تشرف آیت الله نجفی مرعشی است خدمت امام زمان که یکی از زیباترین و پر محتواترین تشرفات علما و بزرگان است.
در این تشرف نکات زیبایی به چشم میخورد که ان‌شاءالله به کمک دوستان بتوانیم در پست بعدی به آنها اشاره کنیم.
ایشان فرموده اند: در ایام تحصیل در نجف اشرف شوق زیادی به دیدار جمال مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - داشتم. با خویش عهد بستم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله مشرف شوم، به این نیت که جمال نورانی حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نائل شوم. شب چهارشنبه سی و پنجم و یا سی و ششم بود، در آن شب رفتنم از نجف اشرف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم، بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت، مخصوصا از جهت ازدیاد دزدها و قطاع الطریقها. ناگهان صدای پایی از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم شد. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید، سلام علیکم. تا صدای او را شنیدم، ترس و وحشتم برطرف شد و سکون و آرامش خاطر پیدا کردم. برایم تعجب آور بود که چگونه آن شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد، و در آن لحظه از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم. از من سوال کرد: قصد کجا داری؟ گفتم: مسجد سهله. فرمود: به چه نیت؟ گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولی عصر علیه السلام. مقداری که رفتیم، به مسجد کوچکی که به مسجد زید بن صوحان شهرت دارد و در نزدیکی مسجد سهله است، رسیدیم. داخل مسجد شده نماز خواندیم. بعد از نماز، دعایی خواند، کان دیوارها و سنگها آن دعا را با او زمزمه می کردند. احساس انقلاب عجیب در خود نمودم که از وصفش عاجزم. بعد از دعا، سید فرمود: سید، تو گرسنه ای، چه خوب است شام بخوری. سپس سفره ای را که زیر عبا داشت، بیرون آورد و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود که گویی تازه از باغ چیده بودند، و آن وقت وسط زمستان بود و سرمای زننده ای بود و من متوجه به این معنا نشدم که این آقا خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است.
طبق دستور مولا شام خوردم. سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم. داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن بزرگوار انجام وظیفه می کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشاء را به آن عزیز اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست. بعد از آن که اعمال تمام شد، آن نازنین فرمود: ای سید، آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می روی یا در همین جا می مانی؟ گفتم: می مانم. در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستیم. به سید گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟ در جواب، کلام جامعی را فرمود که در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه ای که هر گاه یادم می آید، ارکان وجودم می لرزد. فرمود: این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم. به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعضی از آنها اشاره می کنم:
- در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سید عرب فرمود: ای سید، با تسبیح چگونه استخاره می کنی؟ گفتم: سه مرتبه صلوات می فرستم و سه بار می گویم: استخیر الله برحمته خیره فی عافیه. پس قبضه ای از تسبیح را گرفته می شمارم، اگر دو تا ماند، بد است و اگر یکی ماند، خوب است. فرمود: برای این استخاره مطلبی هست که به شما نرسیده و آن مطلب این است که هر گاه یکی ماند، فورا حکم به خوبی استخاره نکنید، بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید. اگر زوج آمد، کشف می شود که استخاره اول خوب است اما اگر یکی آمد، کشف می شود که استخاره اول میانه است. به حسب قواعد علمیه باید دلیل می خواستم زیرا به جای دقیق و باریکی رسیده بودیم، ولی به مجرد این قول، تسلیم و منقاد شدم و در عین حال غافل بودم که این آقا کیست.
- تاکید فرمودند بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نمازهای واجب: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عم، بعد از نماز عصر سوره نوح (البته بعضی نقلهای دیگر دارد که سوره عصر)، بعد از نماز مغرب سوره واقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.
- تاکید فرمودند بر خواندن دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اول بعد از حمد، هر سوره ای خواستی بخوان و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره واقعه را بخوان، و فرمود: کفایت می کند این نماز از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب چنان که گفته شد.
- سفارش فرمودند که: بعد از نمازهای پنجگانه، این دعا را بخوان: اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشه الصدر و وسوسه الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین.
- سفارش فرمودند بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه، خصوصا در رکعت آخر: اللهم صل علی محمد و آل محمد و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحقهم.
- در تعریف و تمجید از شرایع الاسلام محقق حلی فرمودند: تمام مطالب آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسائل آن.
- تاکید فرمودند به خواندن قرآن و هدیه کردن ثوابش به ارواح شیعیانی که وارثی ندارند یا وارثی دارند و یادی از آنها نمی کنند.
- تاکید فرمودند بر تحت الحنک را از زیر گردن دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنانکه علمای عرب به همین شکل عمل می کنند، و فرمود: در شرع چنین وارد شده است.
- تاکید فرمودند بر زیارت سیدالشهداء علیه السلام.
- دعا در حقم فرمودند که: جعلک الله من خدمه الشرع (خداوند

"موسایِ آخرالزمان"



موسایِ مایی و عصای دیگرانی
یعنی شما آقای از ما بهترانی

از تو فقط چوپانی ات را درک کردیم
پس حقّمان است اینکه ما را می چرانی

با جلوه های روشن اطراف طورت
ابلیس می گیری ، ملک می پرورانی

آدم تـو ، ابراهیم تـو ، عیسی تـو ...تـو ...تـو
تـو یک نفر هستی ولی پیغمبرانی

دور از من و این گلّه های گوچ کرده
این جمعه هم ، پیش خدا خوش بگذرانی

علی اکبر لطیفیان

رشوه خواری بس است

سلام

رمضان

 

 

  شستشویی کن و آنگه به خرابات  خرام
  تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

 

 


 

ماه رمضان یک از احتمالات قوی زمان ظهور حضرت حجت است . چون در این ماه از همه مظاهر طبیعت در میآییم و نیازهایمان از حد آب و آش و خاک فراتر میرود . سرمان را از زمین خاکی به افلاک و آسمانها بلند میکنیم و اکثرا مشغول راز و نیازیم.طبیعی است ، هر قدر از تعلقات دنیوی خود کم کنیم و کمتر از تجملات آن تمتع بجوییم بیشتر لذت عبادت را میچشیم و راحت تر از آسایش این تن دل میکنیم.
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده
به قول حضرت حافظ که در بیت بالا جان را به آبی تشبیه کرده که در چاه طبیعت محبوس است ، تا از این چاه بیرون نیاییم آب جانمان از خاک طبیعت پاک نمی‌شود.بگذریم.
به نظر من ماه رمضان اردوگاهی است برای تربیت سربازان امام زمان ، ان شاءالله قرار است که در این ماه جرقه محبت مولایمان در دلمان آتش عشقش را شعله‌ور کند تا جهانی را در این عشق بسوزانیم.
رمضان ماه میهمانی خداست که هرکس به اندازه همت خود از آن استفاده میکند ، اما من چه میکنم ؟
این رمضان هم مثل هر ماه دیگر میگذرد و من در غفلت خویش غوطه‌ور خواهم بود؟
نمیخواهم که به اردوگاه سربازان امام زمان بپیوندم ؟
این چند روزی را که به رمضان مانده بیشتر مراقب باشیم تا مبادا با گناهانمان از شیطان رشوه بگیریم و این اردوگاه را ترک کنیم!
هر گناهی که انجام میدهیم مثل زرهای معاویه که سربازان امام حسن را از دور بر آن بزرگوار پراکنده کرد ما را از دور و بر اماممان دور میکند.
رشوه خواری بس است.

السلام علی الائمه الدعاه

السلام علی الائمه الدعاه و القاده الهداه

ائمه : جمع امام : پیشرو

دعاه : جمع داعی : دعوت کننده

قاده : جمع قائد : رهبر

هداه : جمع هادی : هدایت کننده

سلام بر پیشوایان دعوت کننده و رهبران هدایتگر



با توجه به اینکه در فراز اول ابتدا لفظ ائمه آمده و بعد از دعوت سخن گفته میتوان فهمید که اهل بیت قبل از اینکه مردم را به سوی خداوند دعوت کنند خود عامل به دستورات الهی بوده اند و خودشان مسیری را که به آن دعوت میکنند پیموده اند. و اینگونه نیستند که مردم را دعوت به کاری کنند که خودشان آن را انجام ندهند.



اما رهبرانی که مردم را هدایت میکنند چند دسته اند:

- رهبران گمراهی که مردم را به ضلالت و گمراهی دعوت میکنند.

- رهبران هدایت یافته ای که صلاحیت هدایت مردم را ندارند ، یعنی با اینکه مسیر را پیموده اند به مسیر احاطه کافی ندارند و خودشان به کمک دیگران این مسیر را پیموده اند.

- رهبرانی که مسیر را پیموده اند و صلاحیت هدایت هم دارند.



نکته بسیار لطیفی که در این مباحث میتوان به آن اشاره کرد سنخیت ما با امام است . یعنی هر اندازه که ما با امام سنخیت پیدا کنیم به همان اندازه به ایشان نزدیک میشویم .

برای مثال اگر ائمه دارای صفت دعوت به حق هستند ما نیز باید این صفت را در خود احیا کنیم . و مصداق آیه شریفه الا الذین ءامنو و عملو الصالحات و تواصو بالحق و تواصو باالصبر شویم.

البته نباید فراموش شود دعوت ما به سمت حق باید شرایط زیر را داشته باشد:

- از روی دلسوزی باشد

- برای رضای خدا باشد نه برای اینکه دوست دارم او هم شبیه من باشد.

- (و قولو قولا سدید)امر به معروف فقط در مواردی باشد که حکم صریحی در مورد آن آمده ، نباید روی مشتبهات و یک سری توهمات متدینین امر به معروف کرد که چه بسا این عمل مستحق عقوبت الهی باشد.

- نکته چهارم که از همه هم مهمتر است این است که باید خودمان عامل باشیم و از آن دسته‌ای نباشیم که خلوتشان با منبرشان زمین تا آسمان تفاوت دارد

این عیدها برای من آقا نمیشود !

یک سال دیگر از عمر گرانبار سبب خلقت ، او که همه آفرینش به گوشه جمالش آفریده شد ، او که همه آفرینش به یمن او روزی میخورند ، در غیبت گذشت . او که همه آفرینش برای او خلق شده بیش از هزار سال است که بیابان نشین است و من غاصب زمینم .
نمیدانم در این یک سال کسی بود که توانسته باشد به فرمایش حضرت که فرمود پناهگاه ما باشید عمل کند و مثل عباس پناهگاه حسین زمان شود یا اینکه ... ؟
همین‌‌قدر میدانم که من یکی شرمنده‌ام از رخسار زیبای حضرتش که به هیچ صراطی مستقیم نشدم و در سال اخیر عمر ایشان یکی از معضلات بزرگ حضرت بودم چه رسد به اینکه بخواهم باری هم از دوشش بردارم !
فکر کنم حرفی نزنم بهتر باشه ، فقط به بهانه نیمه شعبان یک غزل بسیار زیبا از جناب آقای حیدری تقدیم شما بزرگواران میکنم . باشد که تکانی بخوریم.



بر در میکده روزی چو گذارم افتد
چشم آلوده من بر رخ یارم افتد


رفتن میکده با غیر اجل ممکن نیست
کو اجل تا که به آن خانه گذارم افتد؟


مهربانی ز دو سر خوش بود اما چه کنم
اوست تنها ز رفاقت پی کارم افتد


محنت و غصه دنیا شده ساکن به دلم
چه کنم تا به دلم غصه یارم افتد؟


هر چه دستم بگرفت از ره دیگر رفتم
چه کنم تا گذرم سوی نگارم افتد؟


ترسم آن دوست که رنجیده ز دست و دل من
دست از من بکشد فتنه به کارم افتد


اشک ریزم به هوا خواهی او تا دم مرگ
تا که اشکش به روی خاک مزارم افتد


التماس دعا
منتظر یه شعر معرکه از استاد جعفری در روز نیمه شعبان باشید.