ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام.
به بهانه سفر پیاده کربلا...
خیلی دوست داشتم یه مطلب مستقل در مورد امام زمان(ع) بدم ولی با توجه به این سفر پیاده کربلا و مطرح شدن بحث زیبای سرباز امام زمان(ع) سعی می کنم به مواردی که در طول مسافرت به آنها رسیدم یا حداقل دیدم و شنیدم بپردازم...
به لطف خدا توفیق داشتم چند روزی همراه این کاروان باشم.فقط چند روز.دست آخر هم به کربلا نرسیدم.یکی از مسایلی که از همان روزهای نخستین سفر جلوه نمایی می کرد مسئله نماز اول وقت بود که گاهی اوقات(البته اکثر اوقات) به علت مشکلات وگاهی به علت جلسات مختلف از آن چشم پوشی می شد.البته دلیل آنان معمولا ترجیح جماعت خارج وقت بر فرادای اول وقت بود.
نهایت کاری که من کردم این بود که مسئله را با چند تن از دوستان نزدیک خود در میان گذاشتم.بعد از چند روز دو برادر به جمع ما اضافه شدند که اتفاقا از اقوام نزدیک مسئول کاروان بودند.در یکی از همین جلساتی که درست با اذان مغرب آغاز شده بود یکی از این دو برادر بی خبر از همه جا در گوشه ای از جلسه به نماز می ایستد و دیگری از مداح کاروان می خواهد که برای اقامه نماز جلسه را تعطیل کند .همان طور که انتظار می رفت این کار آنها با عکس العمل شدید مسئولین کاروان همراه شد.
نمی دانم چرا من حتی یک کلمه در آنجا صحبت نکردم و فقط نگاه می کردم.همین طور افرادی که مثل من سنگ نماز اول وقت را به سینه می زدند.با صحبتی با یکی از دوستان داشتم به این نتیجه رسیدم که همه اینها نتیجه یک چیز است و آن عافیت طلبی است.
آری امام زمان سرباز می خواهد .امام مرد عمل می خواهد .امام مرد جنگ و جهاد می خواهد.امام به راحت(عافیت) طلبانی مثل من که فقط حرف می زنند و عمل نمی کنند احتیاجی ندارد.راستی تا به حال چقدر در راه خدا زحمت کشیده اید؟به قول یکی از دوستان:ما حتی برای امام زمان یک سیلی نخورده ایم.
منی که از ترس عتاب مسئول کاروان نتوانسستم جمله ای حرف بزنم چگونه می خواهم در رکاب امام بجنگم.شاید من و امثال من منتظر جنگ و جبهه ای اند تا در آن به فیض سربازی امام نایل آیند.آه...زهی خیال باطل...
اکنون وظیفه من و شما چیست؟تا به حال چقدر برای خود امام کار کرده اید؟تا به حال شده تنها حاجت یک سفر کربلا یا مشهدتان تعجیل در فرج آقا باشد.نه.ما امام را برای خودمان می خواهیم آن هم تا موقعی که کوچکترین گزندی به منافع ما نرسد و این همان معنای عافیت طلبی یا به تعبیری راحت طلبی است.
انا مجنون الحسین.یا حسیبن