آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آداب صدقه برای امام زمان علیه السلام

به طور کلى صدقه آثارى دارد یکى اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مۆمن است که با انجام آن نشان مى‏دهد تا چه حد در وادى ایمان و خداپرستى صادق است و از این طریق نیازمندیهاى مۆمنان رفع مى‏گردد و رفاه عمومى به وجود مى‏آید و همچنین صدقه یکى از عوامل سازندگى انسان نیز هست چنانکه قرآن مى‏فرماید: خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطهِرُهُم و تُزَکِیهِم بها. (سوره توبه (9)، آیه ‏103)

اى رسول ما! تو از مۆمنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آن‌ها را پاک و پاکیزه سازى.مۆمن صدقه را باید یا براى فایده و غرضى که در نظر دارد بدهد و یا براى حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزى که بسیار نزد او گرامى است و چه محبوبى بالا‌تر از امام زمان، که اصلاح بسیارى از امور دینى و آخرتمان بستگى به وجود و سلامتى آن حضرت دارد و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصى عزیز‌تر و گرامی‌تر نیست و نباید باشد از وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بلکه حضرتش باید محبوب‌تر از نفس خودمان باشد و اگر چنین اعتقادى نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت ‏به آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد.

لذا سید، رحمة الله علیه، به فرزند خود سفارش مى‏فرماید که: ابتدا کن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى.

باید توجه داشت که آن حضرت هیچ احتیاجى به صدقه و دعاى ما ندارد بلکه از شۆون بندگى و اداى بعضى از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستى به آن جناب است، و این عمل راه و سببى است براى جلب رضاى پروردگار و حصول قرب به خداوند در قضاى حوائج و دفع بلا. لذا آثار صدقه به انفاق کنندگان آن مى‏رسد مخصوصا اگر انفاق براى اظهار محبت و دعا براى وجود مقدس امام(علیه السلام)باشد.

ایامى که در مدرسه علمیه بعثت‏ سکونت داشتم طلبه‏اى که نزد من موثق بود، راجع به صدقه دادن براى وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، مى‏گفت: شبى از حرم حضرت رضا(علیه السلام)به طرف مدرسه مى‏آمدم، در آن شب بسیار براى امام زمانم دعا کردم و در فراقش اشک ریختم، در وقت‏برگشتن از حرم به بازار سرشور رسیدم که فقیرى جلوى مرا گرفت و از من چیزى خواست هرچه دست در جیب لباس‌هایم کردم چیزى پیدا نکردم مگر یک "پنج ریالى‏" آن را با آنکه کم بود با شرمندگى به آن فقیر دادم و نیت کردم که این صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمانم باشد.

فرداى آن شب هنگامى که براى حضور در درس به بازار سرشور رسیدم یکى از کسبه که قبلا مرا مى‏شناخت تا چشمش به من افتاد مرا با صداى بلند صدا زد، وقتى که نزد او رفتم گفت: دیشب چه عملى انجام دادى؟!

گفتم: مگر چه شده است؟

گفت: دیشب در عالم رۆیا دیدم حضرت بقیة‏الله، ارواحنا فداه، سوار بر اسب سفید رنگى هستند و وارد بازار سرشور شدند و جمعیتى پشت‏سر آن حضرت در حرکت‏بودند که فرمودند: آمده‏ام جزاى فلان طلبه را بدهم (و اسم تو را بردند) من با شنیدن این خبر دلم شکست و متوجه محبت و مهربانى امام زمانم شدم و گفتم دیشب من براى آن حضرت صدقه ناچیزى دادم.

و همچنین سید بن طاووس، رحمة‏الله‏علیه، در کتاب "امان‏الاخطار" در ضمن دعایى که براى صدقه دادن در وقت‏ سفر ذکر مى‏کند مى‏نویسد: اَللهُمَ اِنَّ هَذِهِ لَکَ وَ مِنکَ وَ هِىَ صَدَقَةٌ عَن مَولانا المهدی، عجل‏الله‏ فرجه، وَ صَلِّ عَلَیهِ بَینَ اَسفارِهِ و حَرکاتِه و سَکَناتِه فِى ساعاتِ لََیلِه وَ نَهارِه وَ صَدقَهٌ عَمَّا یَعنِیهِ اَمرَهُ وَ مَالا یَعنیهِ وَ مَا یُضمِنه و ما یُخلِفُه.

خدایا! این (صدقه) از آن تو و براى توست و صدقه‏اى براى سلامتى مولایمان محمد(عج) مى‏باشد، و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکت‌ها و استراحت‌هایش، در تمامى اوقات شب و روزش و صدقه‏اى است‏ براى هرچه که متعلق به اوست.

یکى از علماى اهل معنا مى‏فرمود: چه در هنگام سفر و چه در هنگام حضر، وقتى که صدقه براى وجود مقدس امام زمان، مى‏دهید این دعا -دعاى فوق- را بخوانید.

بخش مهدویت تبیان



منبع: خبر گزاری شبستان، امام زمان و سید بن طاووس. سید جعفر رفیعى.

تکلیف چهارم (تابع تکلیف اول)

از جمله تکالیف مومن، معرفت و شناخت علایم ظهور اما زمان علیه السلام است که سابقا بیان شد؛ شناخت علایم ظهور، جزئی از شناخت شخص آن حضرت است. این علایم بسیارند و بر دو دسته اند: حتمی و غیرحتمی؛ که شناخت هر دو آن ها ضروری و لازم است و ضروری تر از همه و لازم تر، همان شناخت دسته نخست، یعنی علایم حتمی است.

طبق روایات اسلامی، علایم حتمی پنج علامت می باشند با اختلافی که احیاینا در تعیین این پنج علامت بین روایات دیده می شود.
این علایم عبارتند از:
1- خروج سفیانی؛ 2- خروج و قیام یمانی؛ 3- صیحه و ندای آسمانی؛ 4- کشته شدن و قتل نفس زکیه؛ 5- فرو فتن در بیداء

در دروایات آمده است، پدیدار شدن کف دستی در کره ماه نیز از امور حتمی است.

« قالَ ابو عبداللهِ الصادقُ علیه السّلام : لِلقائمِ علیه السَلام خَمسُ علاماتٍ : ظهورُ السِفیانِیّ وَ الیَمانِیّ وَ الصَّیحَةُ مِنَ السَّماء وَ قَتلُ النَّفسِ الزِکِیِة وَ الخَیفُ بِالبَیداء. 1»

امام صادق علیه السّلام: « برای قائم ، پنج علامت است: ظهور سُفیانی و ظهور یمانی و صدایی از آسمان و کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در زمین بیداء.»

در روایات آمده است که سُفیانی مردی است سفید و سرخ و چشم کبود که در ماه رجب قیام خواهد کرد و چند کشور را تسخیر خواهد نمود و خروج و قیام او و حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در یک سال است .

او پس از فتوحاتی چند، در عراق متوجه می شود که حضرت مهدی علیه السّلام در مکه قیام نموده است؛ بنابراین، سپاهی بزرگ به سوی او گسیل می دارد که این سپاه در زمینی به نام بیداء – بین مکّه و مدینه – در زمین فرو می رود و این، دومین علامت حتمی ظهور است.
هم چنین پیش از ظهور آن حضرت قیام هایی نظیر قیام حسنی و قیام یمانی خواهد بود که قیام یمانی از علایم حتمی است. شنیدن دو صدا و ندای عام، یکی از آسمان و دیگری از زمین، از علایم حتمی خواهد بود. در ندای نخست، جبرئیل علیه السّلام به نام حضرت قائم به نام پدرش علیه السّلام صدا می کند و ندا در می دهد که حق با علی بن ابی طالب علیهم السّلام و شیعیان اوست، و همگان آن را به گوش خود می شنوند حتّی زنان پشت پرده و محجوب .

هم چنین قبل از قیام امام علیه السّلام، فردی جلیل القدر، در مکّه و در مراسم حج کشته می شود که از او تعبیر به "نفس زکیه" می شود که تفصیل تمام این مطالب در کتب غیبت امام زمان علیه السّلام آمده است.

اهمیت شناخت علایم ظهور، به ویژه علایم حتمی، آن گاه آشکار می شود که بدانیم بسیاری از آنان که در طول تاریخ در برخورد با مدّعیان دروغین مهدویّت، از دین بازگشته و سر از ارتداد در آورده و گرفتار ظلمات و گمراهی شده اند، به آن جهت بوده است که با علایم و ویژگی های قیام و ظهور آن حضرت و توابع آن ها، چه در مقدمات ظهور و چه در مؤخرات آن، آشنا نبوده اند و گرنه دچار گمراهی نمی شدند و برامامت و ولایت آن حضرت ثابت قدم می ماندند و هرگز دچار اشتباه نشده، فریب نمی خوردند و امام علیه السّلام را با غیر، اشتباه نمی گرفتند.

آشنایی و شناخت علایم ظهور به ویژه علایم حتمی، می تواند ما را برای تشخیص حق از باطل یاری نماید و امام زمان علیه السّلام را به ما معرفی نموده و بر آن دارد تا خود را برای لقا و قیام آن حضرت مهیّا و آماده سازیم و در اطاعت از فرامین او کوتاهی ننموده و تأخیری روا نداریم.

«قال زرارة : قالَ الصادقُ علیه السّلام : یُنادی مُنادٍ مِنَ السَّماء اَنَّ فُلاناً هُوَ الاَمیرُ وَ یُنادی مُنادٍ: اَنَّ عَلِیِاً وَ شیعتَهُ هُمُ الفائِزونَ.
قُلت: فَمَن یُقاتِلُ المَهدیَّ علیه السلام بَعدَ هذا؟ فَقالَ: اِنَّ الشَّیطانَ یُنادی: اَنَّ فُلاناً وَ شیعَتَهُ هُمُ الفائزُونَ، یَعنی رَجُلاً مِن بَنی اُمَیَّةِ. قُلتُ فَمَن یَعرِفُ الصّادِقَ مِنَ الکاذِبِ ؟
قالَ علیه السّلام: یَعرِفُهُ الَّذینَ کانُوا یَروُونَ حدیثَنا، وَ یَقُولُونَ: اَنَّهُ یَکُونُ قَبلَ اَن یَکُونَ وَ یَعلَمُونَ اَنَّهُم هَمُ المُحِقُّونُ الصّادِقٌونَ.2 »

زراره می گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: « آواز دهند ای از آسمان بانگ خواهد زد که تنها فلانی (مهدی) امیر است و آوازدهنده ای ندا خواهد داد که همانا تنها علی و شیعیان او رستگارند. زراره عرضه داشت : پس، بعد از این آوازه و ندا، چه کسی با مهدی می جنگد؟
آن حضرت فرمودند: همانا شیطان ندا خواهد داد : به درستی که فلانی و شیعیان او رستگارند، یعنی مردی از بین امیه.
زراره می گوید: پس چه کسی راست گو را از دروغ گو باز می شناسد ؟ فرمودند: کسانی که از قبل، حدیث ما را روایت نموده و می گفتند : پیش از قیام، این ندای آسمانی خواهد بود، صادق را می شناسند، و می فهمند آنان خود بر حق و راست گو هستند.»

پی نوشت:
۱- الغیبة (نعمانی) ص ۲۵۲ باب علامت ظهورح۹.
۲- الغیبة (نعمانی) ۲۶۴ح ۲۸
برگرفته از کتاب راه وصال سید محمد رضا حسینی مطلق

تکلیف سوم (تابع تکلیف اوّل)


خواندن بعضی از ادعیّه که اهل بیت علیه السّلام بر آن تصریح نموده اند، تکلیف دیگر مؤمنان است؛ مانند: دعایی که در این روایت بر آن تصریح شده است.

« عَن زُوارَةٍ قالَ : سَمِعتُ اَباعَبدِاللهِ علیه السّلام یَقُولُ: اِنَّ لِلغُلامِ غَیبَةُ قَبلَ اَن یَقُومَ. قالَ: قُلتُ: وَ لِمَ؟ قالَ: وَ اَومی بِیَدِهِ اِلی بَطنِهِ، ثُمَّ قالَ: یا زُرارَةُ وَ هُوَ المُنتَظَرُ وَ هُوَ الَّذی یُشَکُّ فی وِلادَتِهِ، مِنهُم مَن یَقُولُ: ماتَ اَبُوهُ بِلا خَلَفٍ، وَ مِنهُم مَن یَقُولُ: حَملٌ وَ مِنهُم مَن یَقُولُ: اِنَّهُ وُلِدَ قَبلَ مَوتَ اَبیهِ بِسِنَتَینِ؛ وَ هُوَ المُنتَظرُ غَیرَ اَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ اَن یَمتَحِنَ الشِّیعةَ، فَعِندَ ذلِکَ یَرتابُ المُبطِلُونَ. یا زُرارَةُ: اِذا اَدرَکتَ ذلکَ الزَّمانَ فَادعُ بِهذَا الدّعاء: اللهُمَّ عَرِّفنی نَفسَکَ؛ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف نَبِیِّکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی رَسولَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَکَ لَم اَعرِف حُجَّتَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ، ظَلَلتُ عَن دینی.(1)»

امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «برای آن جوان پیش از آن که قیام کند، غیبتی است. زراره عرضه داشت: به چه خاطر؟ آن حضرت فرمودند: می ترسد- و به شکم خود اشاره کردند- سپس فرمودند: ای زراره! و اوست منتظر و اوست کسی که در ولادتش شک می شود؛ بعضی می گویند: پدرش بدون بازمانده مرده است و بعضی می گویند: در حالی که در شکم مادر بود، پدرش فوت نمود و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش فوت نمود و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش متولد شد. و اوست منتظَر؛ الّا این که خداوند عزّوجلّ دوست دارد که شیعیان را امتحان کند؛ در آن هنگام، اهل باطل تشکیک و توهّم خود را آغاز می نمایند. ای زراره! اگر آن زمان را دریافتی، پس این دعا را بخوان: اللهم عرفنی نفسک ... .»

یعنی: « بار خدایا! خود را به من بشناسان، همانا اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. بارخدایا ! رسول و فرستادۀ خود را به من بشناسنان، همانا اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت. بار خدایا! حجّت خود را به من بشناسان، همانا اگر حجّتت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد

پینوشت:
1. بحار ج 44 ص 282 باب 34 ح 14

برگرفته از کتاب راه وصال سید محمد رضا حسینی مطلق


تکلیف دوم(تابع تکلیف اول)

تکلیف دیگر، طلب معرفت به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) از خداوند متعال و دعا در این زمینه است. همانگونه که گفته شد، از مهمترین و واجب ترین تکالیف مومنان، پس از معرفت به خدا و رسول او صل الله علیه و آله و سلم، معرفت و شناخت ولی امر، امام زمان عجل الله فرجه الشریف) است. ولی از آنجا که حصول این معرفت به دست خداوند متعال است و از عهده انسان خارج است و این معرفت تنها با سعی و خواست انسان بدست نمی آید، بلکه آن نوری است که خداوند متعال در قلب هر کس که بخواهد، قرار می دهد باید حصول آن را از خداوند متعال طلب کنند و با دعا آن را از خداوند متعال بخواهند.

«روی عن محمد بن حکیم انه قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام: المعرفه مِن صنع مَن هی؟ قال: مِن صنع الله، لیس للعباد فیها صنع.»(۱)

راوی می گوید: به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: معرفت ساخته کیست؟ آن حضرت فرمودند: از ساخته های خداوند است و بندگان در این ساخته سهمی ندارند.

در این زمینه و برای حصول معرفت به آن حضرت، خواندن این دعا بسیار مناسب است:«اللهم عرفنی نفسک...  .»(۲) 

1.   ۱-     کافی جلد ۱ صفحه ۱۶۳ باب لزوم الحجه ح ۲

2.    ۲-   این دعا در تکلیف بعد است.

 

برگرفته از کتاب راه وصال سید محمد رضا حسینی مطلق

تکلیف اول


از مهمترین و واجب ترین تکالیف مردم نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تحصیل معرفت و شناخت نسبت به آن حضرت است که ادله عقلیه و نقلیه بر آن دلالت دارند.
روشن است که باید صفات و خصوصیات امامی را که اطاعت از او بر همه کس واجب است، دانست تا دیگران را با او اشتباه نگرفت و او را از مدعیان مقام و منصب آن حضرت تمیز و تشخیص داد. روایات بسیاری بر وجوب معرفت به امام زمان علیه السلام دلالت دارند.
از ابی عبدلله امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرموده اند:
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:

مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة (1)

هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است(بدون دین مرده است)

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیِّ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فِی الْخَبَرِ الَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِیلَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَکَ فَقَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی فَمَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً(2)

امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند:
زمین از حجت خدا بر خلقش خالی نخواهد ماند و همانا هر کس از دنیا رفت و امام زمان خود را نشناخت به مرگ جاهلیت مرده است. این مطالب حقیقت دارد همان گونه که روز حقیقت دارد. به آن حضرت عرض شد: ای فرزند رسول خدا ! چه کسی بعد از تو حجت و امام است؟ فرمودند: فرزندم محمد، امام و حجت خدا بعد از من است؛ پس هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
بی شک مقصود ائمه طاهرین علیهم السلام، از معرفت واجب در حق امام زمان علیه السلام، این است که مردم و اهل ایمان امام خود را آن گونه که هست بشناسند، در حدی که موجبات سعادت دنیا و آخرت آنان فراهم آید و راه شبهات و ضلالت بر ایشان بسته شود.
این معرفت و شناخت بر دو گونه است:
اول: معرفت و شناخت شخصیت امام علیه السلام؛
دوم: معرفت و شناخت شخص امام علیه السلام.
برای تحصیل این دو نوع معرفت، باید به علما و مصنفات و تالیفات آنها مراجعه کرد.
باید دانست، معرفت شخصیت امام از راه معرفت صفات و خصایص امامت و امام به دست می آید. اگر با مقام امامت و جایگاه آن با ویژگی ها و صفات و خصایص امامت، آشنایی حاصل شود، با شخصیت هر امامی آشنایی حاصل شده است؛ زیرا همه آنان نور واحدند و به تعبیر خود ائمه هدی علیهم السلام، اول آنها محمد و اوسط آنها محمد و آخر آنها محمد، و همه آنها نور واحد هستند.(3)
باید به فضایل و مناقب امامان علیهم السلام شناخت پیدا کرد؛ همان فضایل و مناقبی که بسیاری از آنها بین همه امامان علیهم السلام مشترک است. از طرفی باید به فضایل و مناقب خاص و ویژه خود آن حضرت نیز آشنایی و شناخت پیدا نمود تا شناخت انسان به آن حضرت کامل شود.
اما معرفت و شناخت شخص امام علیه السلام، از طریق آگاهی بر اسم، لقب، کنیه، نسب، صفات، خصایص، فضایل و مناقب شخصی و نیز هر ویژگی زمانی یا مکانی که مربوط به اوست، به دست می آید.
حداقل و حداکثر این دو شناخت و معرفت نیز قابل بیان است که این جا حداقل معرفت به امام علیه السلام، طی روایتی به طور اختصار بیان خواهد شد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
کمترین حد معرفت به امام آن است که امام همسنگ و مساوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است، مگر در درجه نبوت. امام، وارث پیامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خدا می باشد و باید در هر امری تسلیم او بود و رد به سوی او نمود و به سخن و فرمان او عمل کرد و باید دانست که امام بعد از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم، علی بن ابی طالب است و بعد از او حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و سپس حجه بن الحسن علیهم السلام هستند.(4)
بیان شد که برای معرفت و شناخت امام علیه السلام باید نام و کنیه و لقب او و نام پدر او را شناخت و صفات و ویژگی های ظاهری او را به قدر و اندازه کافی دانست. نام امام عصر علیه السلام، نام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم و کنیه او، کنیه آن حضرت، و لقب او مهدی است. بر گونه راست، خالی سیاه و زیبا دارد و چهره او زیباست و بینی او کشیده و قد او معتدل است.
شناخت ویژگی های مکانی و زمانی امام علیه السلام و احوال، افعال و اقوال او جزئی از شناخت شخص امام علیه السلام است؛ به عنوان مثال دانستن این که برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام پنج علامت حتمی خواهد بود و آن حضرت وقتی ظهور می نمایند که زمین پر از جور و ستم شده باشد و قبل از قیام او، ظهور صداهای آسمانی و یا صورت دستی بر ماه و ظهور حَجَر موسی علی نبینا و آله و علیه السلام و عصای او در دست آن حضرت و ... خواهد بود، که همه در کتاب های(5) مربوط به این موضوع یاد شده اند و همه از علایم ظهور آن حضرت و از خصوصیات و ویژگی های خاص ایشان می باشند، جزئی از شناخت شخص امام علیه السلام است.

1. بحار ج 53 ص 175 باب 31 ح 7:الاحتجاج ص 498.
2. وسائل‏الشیعة ج : 16 ص : 246.
3. الغیبه(نعمانی) ص 85؛ بحار ج36 ص 399 باب 46 ح1.
4. البرهان ج2 ص34 ح3.
5. مانند: کتاب الغیبه نعمانی، الغیبه شیخ طوسی، نجم الثاقب شیخ طبرسی نوری، کمال الدین و تمام انعمه شیخ صدوق
 

برگرفته از کتاب راه وصال سید محمد رضا حسینی مطلق