آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

چقدر تا ظهور؟

باب ششم غیبت موسى علیه السّلام‏
امیر المؤمنین علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کند که فرمود: وقتى وفات‏ یوسف علیه السّلام فرا رسید شیعیان و خاندان خود را جمع کرد و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس به آنها گفت: سختى شدیدى به آنها خواهد رسید که در آن مردانشان را بکشند و شکم زنان باردارشان را پاره کنند و کودکانشان را سر ببرند تا آنگاه که خداوند حقّ را در قائم که از فرزندان لاوى بن یعقوب است ظاهر سازد و او مردى گندم گون و بلند قامت است و صفات او را بر شمرد، پس ایشان به آن وصیّت متمسّک شدند و غیبت و شدّت بر بنى اسرائیل واقع شد و آنها مدّت چهار صد سال منتظر قیام قائم بودند تا آنکه ولادت او را بشارت دادند و علامات ظهورش را مشاهده کردند و سختى آنها شدّت یافت و با سنگ و چوب به ایشان حمله کردند و فقیهى که به احادیث او آرامش مى‏ یافتند تحت تعقیب قرار گرفت و او مخفى شد و با او نامه‏ نگارى کردند و گفتند: ما در گرفتاریها به کلام تو آرامش مى‏ یافتیم، پس آن فقیه ایشان را به بیابانها برد و نشست و با آنها حدیث قائم و صفات او و نزدیکى ظهور او را مى‏ گفت و آن شب شبى مهتاب بود و در این میانه موسى علیه السّلام در آمد و در این هنگام او نوجوان بود و از سراى فرعون به پشت گردشگاه آمد و از موکب خود کناره گرفت و در حالى که سوار بر قاطرى بود و طیلسان خزى بر دوش داشت به نزد ایشان آمد، چون آن فقیه او را بدید، از صفاتش او را شناخت، برخاست و بر قدوم او افتاد و بر آن بوسه داد و گفت: سپاس خدایى را که مرا از دنیا نبرد تا آنکه تو را به من نشان داد و چون پیروانش چنین دیدند دانستند که او صاحب ایشان است و به شکرانه خداى تعالى بر زمین افتادند و موسى علیه السّلام جز این نگفت که امیدوارم خداوند در فرج شما تعجیل کند و بعد از آن غایب شد و به شهر مدین رفت و آن سالیان را نزد شعیب مقام کرد و این غیبت دوم از غیبت اوّلى بر آنها سخت‏ تر بود و آن پنجاه و چند سال مقدّر گشت، و گرفتارى آنها شدّت گرفت و آن فقیه نیز خود را مخفى ساخت و کسى را به نزد او فرستادند و گفتند ما بر استتار تو شکیبایى نداریم، پس به بیابانى بیرون شد و آنها را خواست و آنها را خوشدل ساخت و به آنها اعلام کرد که خداى تعالى به او وحى کرده است که پس از چهل سال فرج ایشان را خواهد رسانید همگى گفتند:
«الحمد للَّه»
و خداى تعالى وحى فرمود که به ایشان بگو بخاطر الحمد للَّه که بر زبان جارى کردید آن را به سى سال تقلیل دادم، گفتند:
«کلّ نعمة فمن اللَّه»،
هر نعمتى از جانب خداوند است،
وحى آمد که به آنها بگو آن را بیست سال کاهش دادم، گفتند:
«لا یأتی بالخیر إلّا اللَّه»
این خداست که خیر جارى مى‏ کند،
وحى آمد که به آنها بگو آن را به ده سال کاستم، گفتند:
 «لا یصرف السّوء إلّا اللَّه»
این خداوند است که بدى را دور مى‏سازد
و خداوند به آن فقیه وحى کرد که به ایشان بگو: از جاى خود حرکت نکنید که اذن فرج شما را دادم، در این میان موسى علیه السّلام در حالى که سوار بر حمارى بود ظاهر شد و آن فقیه خواست او را به شیعیان معرّفى کرده و موجبات استبصار آنها را فراهم سازد، موسى آمد و فقیه پرسید: فرزند که هستى؟ گفت: فرزند عمران، گفت: او فرزند کیست؟ گفت: فرزند قاهث فرزند لاوى فرزند یعقوب، گفت: چه آورده‏اى؟
گفت: رسالت از جانب خداى تعالى. آن فقیه برخاست و به دست موسى بوسه داد سپس در میان ایشان نشست و آنها را خوشدل ساخت و دستورات موسى را به ایشان ابلاغ کرد و سپس ایشان را متفرّق ساخت و از این زمان تا فرج ایشان که به غرق فرعون حاصل شد، چهل سال فاصله بود. 


کمال الدین - ترجمه پهلوان   ج‏۱  صفحه ۲۸۸

نظرات 2 + ارسال نظر
باقری چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 12:58 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com


پیامبر اکرم (ص)
خداوند جوانی را که جوانی خویش را در راه اطاعت خدای تعالی بگذراند، دوست دارد.

(((((حضرت على اکبر علیه السلام در جمیع صفات و اخلاق چون پیامبر بود و پدر بزرگوارش درباره‏ى او مى‏فرمودند:
»اللّهُمَّ اشهَد فَقَد بَرزالیهم غُلامٌ اَشبَهُ الناسِ وَ خلقاً و مَنطقاً بِرسولِکَ‏صلى الله علیه وآله و کُنّا اِذا اشتقنا الى نَبیّک نَظَرنا الیهِ .
خدایا گواه باش جوانى که در خلقت و سیرت و گفتار شبیه ترن مردم به پیامبرت بود به جنگ این مردم رفت و ما هرگاه به دیدن پیامبرت مشتاق مى‏شدیم به این جوان نگاه مى‏کردیم))))))
ای سرو بوستان ایستادگی! ای زیباترین گل باغ حسین! ای جوان رعنا و رشید حسین! ای علی را یادگار! ای علی اکبر! ســـلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات.
*ولادت جوانه ی خورشید کربلا، حضرت علی اکبر و روز جوان، تبریک و تهنیت*

عرض ادب واحترام وتبریک به محضر حضرت صاحب الزمان(عج)وشما بزرگوار به مناسبت سالروز میلاد باسعادت حضرت علی اکبر(ع)
التماس دعا

نینوا پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 09:41 ق.ظ http://valasr-313.blogfa.com

سلام .
دست مریزاد . مطالبتون خیلی مفیده اما به نظر کمی طولانی به نظر میرسه . اگه مطلب طولانی رو به صورت نکته وار بنویسین احتمالا موثرتر خواهد بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد