آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

اثبات امامت فقط با یک کتاب!!


درباره امام عصر(عج) آثار و کتب فراوانی وجود دارد امّا شاید مراجعه به قدیمی‌ترین آثار در این باره زوایای گوناگون و موثقی را بدست دهد. از جمله این آثار ارزشمند کتاب غیبت نعمانی و کتاب کمال الدین است که در این نوشتار برآنیم تا با آنها بیشتر آشنا شویم:

کتاب غیبت نعمانی
کتاب غیبت نعمانی از کتاب‌های قدیمی است که نزد همه علمای شیعه موثق بوده و از کتاب‌های گرانقدر به شمار می‌رود. در جلالت این کتاب همین کافی است که شیخ مفید در کتاب ارشاد خود در آخر باب سوّم در ذکر امام قائم(عج) فرمودند: هر کس اخبار غیبت امام عصر(عج) را می‌خواهد به کتاب غیبت نعمانی رجوع کند که در این باب کتاب جامعی است.
این کتاب دارای بیست و شش باب است و در هر باب به ذکر احادیث و روایات از اهل بیت (علیهم‌السلام) درباره حضرت حجت(عج) پرداخته است. همچنین به بررسی آیات قرآنی در این باره و احادیث نبوی(صلی الله علیه و آله) اهتمام فراوان دارد. مقدمه کتاب به قلم توانای مصنف کتاب شیخ نعمانی است که درباره غیبت امام زمان(عج) به نکات ارزنده‌ای اشاره دارد. به گفته برخی از علمای گرانقدر شیعه فقط همین کتاب غیبت نعمانی در اثبات امامت و غیبت امام زمان (عج) کافی است.

غیبت نعمانی تألیف محمدبن ابراهیم بن جعفر ابوعبدالله کاتب نعمانی معروف به ابن ابی زینب است. نعمانی از مشایخ عظیم القدر امامیه و معاصر شیخ کلینی صاحب کتاب اصول کافی است. همچنین نویسنده کتاب، معاصر ابن عقده و محمدبن احمد صفوانی و مسعودی صاحب کتاب مروّج الذهب است که زمان غیبت صغری را ادراک نموده است. شیخ نجاشی در کتاب رجال، نعمانی را از جمله اصحاب عظیم القدر امامیه معرفی نموده و ایشان را با القابی چون شریف المنزله، صحیح العقیده و کثیر الحدیث ستوده اند که در بغداد متولد شد و از آنجا به سوی شام رفت و در همان جا از دنیا رفت.

کتاب کمال الدین
از دیگر کتب قدیمی درباره امام زمان(عج) کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه است که جناب صدوق ابن بابویه متوفی 381 هـ .ق آن را در شصت و دو باب درباره امام زمان(عج) تألیف نموده است و در همه ابواب کتاب به روایات نبوی(صلی الله علیه و آله) و احادیث ائمه (علیهم‌السلام) درباره امام زمان(عج) پرداخته است که با ذکر سلسله سند آنها از جمله کتب معتبر به شمار می‌رود.

 سبب تألیف کتاب
شیخ صدوق در اول کتاب در سبب تألیف به بیانی تفصیلی پرداخته‌اند که به طور خلاصه آن است: پس از مراجعت از زیارت ثامن الائمه امام رضا(علیه‌السلام) شبی را در منزلی به دور از خانواده اقامت نمودم که در عالم خواب دیدم که در مکه مکرمه‌ام و در حال طواف بیت الله هستم. در آن حال به حضور امام زمان(عج) تشرّف یافتم و ایشان در خواب به من فرمودند: چرا کتابی درباره غیبت تصنیف نمی‌کنی؟ پس از آن از خواب بیدار شدم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و بی تابی به سر بردم و در صبح همان روز آغاز به تألیف این کتاب نمودم.
بررسی این کتب شریف درباره امام زمان(عج) حاکی از آن است که تلاش علمای شیعه در حفظ و نگهداری روایات و ادله مبتنی بر غیبت امام عصر(عج) کوششی پرثمر بوده است که امروزه از آن دهها و صدها کتاب درباره امام زمان(عج) روییده است که هرچه بیشتر در جهت نشر معارف اهل بیت(علیهم‌السلام) است.
باشد که از رهروان واقعی امام زمان(عج) باشیم. إن شاء الله 


منبع: نورپرتال


بشارت امیرمؤمنان ‏علیه السلام به مسجد جمکران‏


مطابق نقل خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین شیخ صدوق، امیر مؤمنان(علیه السلام) از مسجد مقدّس جمکران سخن گفته است.

محمّد بن محمّد بن هاشم حسینی رضوی قمی، به تقاضای مولی محمّد صالح قمّی، به سال 1179 هجری، در باره‏ فضیلت شهر قم و تاریخچه‏ تأسیس مسجد مقدّس جمکران، کتاب ارزش‏مندی تألیف و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی، این کتاب را مشاهده کرده و گزارش آن را در الذریعه آورده است.1

مرحوم کاتوزیان، این کتاب را در اختیار داشته، فرازهایی از این کتاب را در کتاب أنوار المشعشعین آورده است.

وی، در این رابطه، حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام آورده، که فرازهایی از آن را در این جا می‏آوریم و علاقه مندان به تفصیل بیش‏تر را به کتاب انوار المشعشعین رهنمون می‏شویم. او می‏گوید:

در کتاب خلاصة البدان از کتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: «ای پسر یمانی! در اوّل ظهور، خروج نماید قائم آل محمّد علیه السلام از شهری که آن را قم گویند2 و مردم را دعوت به حق می‏کند، همه‏ خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود ... .

ای پسر یمانی! این زمین، مقدّس است، از همه‏ی لوث‏ها، پاک است ... عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن - که قصر مجوس است - و آن را "جمکران" خوانند. از زیر یک مناره‏ آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتش‏خانه‏ گبران بوده ... .»3

از این حدیث شریف، استفاده می‏شود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیّة اللَّه أرواحنا فداه، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدّس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است.

مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، درباره‏ کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است.4

خوانندگان گرامی، توجّه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا، جز معصومان (علیهم السلام) که با سرچشمه‏ وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمی‏توانست خبری بگوید که صدها سال بعد تحقّق پیدا کند.

روزی که امیرمؤمنان (علیه السلام) به حذیفه از مسجد جمکران خبر می‏داد، در سرزمین حجاز و عراق، کمتر کسی نام قم را شنیده بود، لذا می‏بینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به "در نزدیکی ری" تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیّت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمّه(علیهم السلام) روشن گردد.

از این رهگذر، احتمال نمی‏رود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی از دهات قم شنیده باشد.

نکات ریزی که در مورد قصر مجوس و آتش‏خانه‏ گبران آمده، مطلبی نبود که در حجاز و عراق، کسی از آن آگاه باشد.

به هنگام صدور این حدیث از مولای متّقیان(‏علیه السلام)، کسی نمی‏توانست پیش بینی کند که در کنار دهِ جمکران، در آینده، مسجدی ساخته خواهد شد و با حضرت بقیّة اللَّه (عج) - که آن روز متولّد نشده بود - ارتباط خواهد داشت.

هنگامی که شیخ صدوق، این حدیث را در کتاب مونس الحزین درج می‏کرد، بدون تردید، این مسجد، مناره نداشت.

هنگامی که صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل می‏کرد، باز هم مسجد مقدّس جمکران، مناره‏ای نداشت؛ زیرا، برای نخستین بار، در سال 1318 هجری، یک مناره در زاویه‏ جنوب شرقی مسجد ساخته شد. 5

هنگامی که مرحوم کاتوزیان، این حدیث را در کتاب أنوار المشعشعین می‏نوشت، مسجد جمکران، فقط یک مناره داشت و تا چند سال پیش نیز به همین منوال بود، ولی در این حدیث آمده است که «از زیر یک مناره‏ آن، مسجد، بیرون آید.» 6

این تعبیر، صریح است در این که به هنگام ظهور حضرت بقیّة اللَّه، ارواحنا فداه، مسجد مقدّس جمکران، بیش از یک مناره خواهد داشت، در حالی که به هنگام چاپ کتاب ( 1327 هجری) مسجد، فقط یک مناره داشت.

 
منبع: تبیان



پاورقی
1) الذّریعة، ج 7، ص 216.
2) تردیدی نیست که قیام نخستین حضرت بقیةاللَّه، أرواحنا فداه، از مکّه‏ی معظّمه و کنار خانه‏ی خدا است. این حدیث و احادیث مشابه، به حرکت‏های بعدی آن کعبه‏ی مقصود، نظر دارد.
3) انوار المشعشعین، ج 1، ص 453.
4) انوار المشعشعین، ج 1، ص 454 - 458.
5) گنجینه‏ی آثار قم، ج 2، ص 672.
6) أنوار المشعشعین، ج 1، ص 454.

حضرت آیة الله العظمی بهاءالدینی (ره)

حجة الاسلام حیدری کاشانی در کتاب سیری در آفاق اینگونه نقل کرده ‎اند: «آنچه خود از دو لب مبارک حضرت آیة الله بهاءالدینی(ره) شنیدم، این بود که فرمودند: ‌مدّت شصت سال بود که ما آرزوی زیارت حضرت را داشتیم یک روز در حال نقاهت و کسالت در این اطاق خوابیده بودم یک مرتبه آقا از در اطاق دیگر وارد شد.سلام محکمی به من کرد آن‎چنان سلامی که در مدت شصت سال کسی چنین سلامی به ما نکرده بود . و آن قدر گیج شدیم که نفهمیدیم جواب سلام را دادیم یا نه. آقا تبسّمی کرد و احوالپرسی و از آن در خارج شد.»[1]

یکی دیگر از شاگردان ایشان می گوید: «‌مدّتی بود آقا در قنوت نماز‎ها تغییر رویه داده و به جای دعاهای مرسوم، دعای فرج حضرت ولی عصر (عج) «اللّهم کن لولیّک الحجة بن الحسن(ع)...» را می خواندند . وقتی در فرصت مناسبی علت را از ایشان جویا شدیم، فرمودند: «‌حضرت پیغام دادند در قنوت به‎ من دعا کنید.» [2]

[1] . سیری در آفاق ـ(زندگینامة حضرت آیة الله العظمی بهاالدینی (ره)) ـ ص375ـ حسین حیدری کاشانی
[2] . حاج آقا رضا بهاء الدینی، آیت بصیرت / ص107 ، سید حسن شفیعی، چاپ قدس، اول / 1375
منبع: تبیان
 

حضرت آیة الله قاضی(ره)

آقا سیّد هاشم حدّاد فرموده اند: «حضرت آقا [آیة الله قاضی] خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور کلی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر خصوص کلمة «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می‎کردند. یک روز یک نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه مشرّف شده ‎اید؟

فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود ودر اوّلین نظر نگاهش به امام زمان (عج)نیفتد.»[1]

ادأب و عادت ایشان در تربیت شاگردان بر این بوده که در ابتدا احادیث مربوط به غیبت و ظهور ولی عصر (عج) را برای آنها تدریس می ‎فرمودند.[2]

مرحوم علامه طباطبائی نقل کرده ‎اند که: «مرحوم قاضی می‎فرمود، در روایت است وقتی حضرت قائم ظهور می‎کند و یاران ایشان گِرد او جمع می شوند حضرت به آنها مطلبی می گوید که همه گرد عالم متفرّق می شوند و چون دارای طّی ‎الارض هستند همه جا را تفحص کرده، درمی یابند که غیر از ایشان کسی دارای ولایت مطلقة الهیه نیست، به مکه بر می گردند و با ایشان بیعت میکنند. آنگاه ایشان فرمودند: آن کلمه ای راکه حضرت به یاران خویش می گوید و متفرق می شوند من می‎دانم که چیست.» و این سخن بلندی است که مرحوم قاضی (ره) فرمودند.[3]

[1] . اسوة عارفان: (گفته ها و ناگفته ها دربارة مرحوم قاضی(ره)) ص109 ـ صادق حسن زاده، محمودطیار مراغی
[2] . همان ص172
[3] . مهر تابان ـ ص226 ـ علامه سید حسین حسینی طهرانی – انتشارات باقرالعلوم / اول / دورة علوم و معارف اسلام (بی تا)

منبع: تبیان

آخرین سفارش امام صادق (علیه السلام)


مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه و دیگر بزرگان آورده اند:

یکى از راویان حدیث و از اصحاب و دوستان امام جعفر صادق علیه السلام به نام ابوبصیر لیث مرادى حکایت کند:

پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، روزى جهت اظهار هم دردى و عرض تسلیت به اهل منزل حضرت ، رهسپار منزل آن امام مظلوم علیه السلام گردیدم .

همین که وارد منزل حضرت شدم ، همسرش حمیده را گریان دیدم ؛ و من نیز در غم و مصیبت از دست دادن آن امام همام علیه السلام بسیار گریستم .

و چون لحظاتى به این منوال گذشت ، افراد آرامش خود را باز یافتند. آن گاه همسر آن حضرت به من خطاب کرد و اظهار داشت :

اى ابوبصیر! چنانچه در آخرین لحظات عمر امام جعفر صادق علیه السلام در جمع ما و دیگر اعضاء خانواده مى بودى ، از کلامى بسیار مهمّ استفاده مى بردى .

ابوبصیر گوید: از آن بانوى کریمه توضیح خواستم ؟

پاسخ داد: در آن هنگام ، که ضعف شدیدى بر امام علیه السلام وارد شده بود فرمود: تمام اعضاء خانواده و آشنایان و نزدیکان را بگوئید که در کنار من حاضر و جمع شوند.

وقتى تمامى افراد حضور یافتند، حضرت به یکایک آنان نگاهى عمیق انداخت و سپس خطاب به جمع حاضر فرمود:

کسانى که نسبت به نماز بى اعتنا باشند، شفاعت ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شامل حالشان نمى گردد.

قابل دقّت است که حضرت نفرمود: شفاعت ما شامل افراد بى نماز نمى شود؛ بلکه فرمود: شفاعت ما شامل حال افراد بى اعتناء به نماز، نمى شود.


منبع: تبیان