آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

مسافرت جهادی !

سلام

 بگذریم که خیلی‌ها به مسافرت جهادی به چشم یک اردوی آشنایی نگاه می‌کنند و همه فلسفه آن را زیر سوال می‌برند  و اتفاقا به دوستانشان هم تاکید می‌کنند که مبادا یک وقتی برای خدا بیایی که ضرر می‌کنی!

داستان کوتاهی برایتان نقل می‌کنم:

   روزی روزگاری در یک روستا یک استخر بزرگ احداث شد که از قضا این استخر در ارتفاعات بلندترین تپه این روستا احداث شد .

   قرار شد هر روز اهالی روستا اول صبح همه با هم  مشک‌هاشونو پر آب بکنند و برن بالای تپه و استخر رو پر کنن.

کار خیلی سختی بود.

   لذا به فکر یکی از اهالی رسید که از این به بعد به جای اینکه  آب در مشکم پر کنم این همه سختی تحمل کنم تو مشک فوت می‌کنم و به جای آب  باد با خودم ‌حمل می‌کنم.

   هم سبکتره  هم خالی نرفتیم  مردم هم که کاری به کارمون ندارن و نمی‌فهمن.

خلاصه مرد روستایی با کلی فیلم بازی کردن  نفس نفس زنان مثل یه آدم خسته خودشو رسوند به بالای تپه .

  قیافشو که نگاه می‌کردی فکر می‌کردی بنده ‌خدا چقدر خسته شده و خدا خیرش بده ولی ..

    اما مرد روستایی دید که همه اهالی واستادن و هیچکس بارشو خالی نمی‌کنه نگو همه باخودشون همون فکری رو کردن که مرد روستایی کرده بود .

   بعد کلی تعارف که شما بزرگترید شما اول مشکتونو خالی کنید و از این حرف‌ها بنا شد که همه با هم مشکهاشونو خالی کنن.

   همه با هم گفتند یک دو سه و ...  مشک ها رو خالی کردن ولی به آب  استخر هیچی اضافه نشد که نشد.

 

این داستانو نقل نکردم که به دوستان بی‌احترامی‌  کرده باشم

تذکری بود برای اول خودم بعد برای همه شما دوستان عزیز

این همه زحمت می‌کشیم و ۲۰ روز وقت صرف جهادی می‌کنیم ان‌شاءالله که باری که برای خودمون می‌بریم باد نباشه موجب خجالت و سرشکستگیمون نباشه

                                                                التماس دعای فرج

نظرات 9 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 14 اسفند 1385 ساعت 03:06 ب.ظ http://takgoletoba.blogfa.com

سلام

ممنون که اومدی

شعر برترین شهید از حمید سبزواری

شعر خون خدا از حسین آهی بود

بازم بیا خوشحال میشم

موفق باشی

یا علی

تنها دوشنبه 14 اسفند 1385 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.alifallah.blogsky.com

سلام
اگر تهاترین تنها شوم باز هم خدا هست

محمد حسین دوشنبه 14 اسفند 1385 ساعت 04:40 ب.ظ http://eivan.ir

تلنگر خوبی بود

التماس دعا

کاظم سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.shahne.com/weblog

تلنگر به جایی بود
یا علی

کاظم سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.shahne.com/weblog

شگرد ما رو ، رو کردی که....

محسن سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 02:36 ب.ظ http://www.piale.persianblog.com

من نفهمیدم منظورتون از اردوی آشنایی چیه و برای همین متوجه نشدم مغایرت این آشنایی با "برای خدا رفتن" چه جور میشه؟!

راهنمایی کنید.

مقداد سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 04:00 ب.ظ http://nafsani.parsiblog.com

سلام،
واقعا مثال خوبی بود،
و من الله التوفیق

سالک ساقی چهارشنبه 16 اسفند 1385 ساعت 03:17 ق.ظ http://bighoole2.blogfa.com

سلام.
خیلی جالب بود.
به روزم
یه ذره از موعود نوشتم..............
یا علی

علی چهارشنبه 16 اسفند 1385 ساعت 09:13 ق.ظ http://hvj.blogfa.com

سلام
من هم منظور تو نفهمیدم!
جهادی سخت نیست که کسی از زیرش در بره، اتفاقاْ یکی از راحت ترین های کارهای سخته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد