آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

فاطمیه2

تاریخ دوران حضرت فاطمه زهرا همیشه توام با سوالات بسیار زیادی بوده است .
چگونه ممکن است امت اسلام به این زودی واقعه غدیر خم را فراموش کنند؟
چگونه ممکن است با زهرا که دارای مقام رفیعی در جامعه اسلامی آن روز بود این گونه رفتار کنند؟
چگونه ممکن است اولی و دومی با این که این همه اخطار پیغمبر و پیشگوییهای آن حضرت باز هم دست به این فجایع تاریخی بزنند؟
چرا حضرت امیر خانه نشینی را بر جهاد ترجیح داد؟چرا ایشان مامور به سکوت بودند؟
چرا حضرت فاطمه به پشت درب خانه آمدند؟
چرا با اینکه پیغمبر از ضمیر این بدکاران (اولی و دومی)آگاه بودند جلوی نفوذ آنها را نگرفتند؟
.
.
.
سوالات بسیار است و بسیار که البته چند سالی است که در این زمینه ها به شدت در حال تحقیق و مطاله هستم.حدود تابستان دو سال پیش بود که بالاخره جوابهای مناسبی برای این سوالات یافتم و تازه متوجه شدم که ما تاریخ اسلام را چگونه باید بررسی کنیم.
بگذریم که این قصه سر دراز دارد و ...
بد نیست که در این پست به جایگاه حضرت زهرا در مدینه آن روز اشاراتی کنم.
منزل حضرت زهرا تنها منزلی بود که به مسجد درب داشت . به این معنا که حضرت فاطمه برای بیرون رفتن از منزل باید از درون مسجد رد می شدند.
پایگاه پیامبر هم معمولا در مسجد بود به این معنا که اکثر اوقات رسول الله در حالی که حداقل سی الی چهل نفر (حداقل) در مسجد بودند در حال رتق و فتق امور بودند.
هرگاه که حضرت زهرا برای امری (حضرت زهرا روزانه حداقل سه بار برای آب آوردن از خانه بیرون می رفتند) به خارج از خانه می رفتند پیامبر بلند می شدند و به احترام ایشان می ایستادند.به تبع ایشان همه مسلمانان حاضر نیز می ایستاند و احترام می کردند در بعضی موارد پیامبر جلو می رفتند و دست حضرت زهرا را بوسه می زدند . (پیامبر غیر از دست زهرا دست دیگری را نبوسیده بودند)
در جنگها آخرین کسی که پیامبر از آنها خداحافظی می کرد فاطمه بود و اولین کسی که به او سلام می کرد ایشان بودند.
هر بار که از درب خانه حضرت فاطمه رد می شدند می ایستادند و آیه تطهیر را تلاوت می فرمودند.
حضرت زهرا برای زنهای مدینه حکم استاد داشتند لذا تسلط و نفوذ بسیاری بر شهر از طریق زنهای مدینه داشتند.
.
.
.
خلاصه بعد از فوت پیامبر شخصیتی با این عظمت در نگاه مردم مدینه با ابوبکر سر مساله فدک و ولایت درگیر می شود.
که بماند برای پست بعدی که احتمالا داستان جالبتر هم بشود.

یا زهرا

ایام ایام فاطمیه است و فاطمیه هم مثل همیشه غریبه . اصلا شاید خیلی ها همین الان متوجه شدند که ایام فاطمیه سر رسیده .بگذریم...
چگونه باید در مدح بانویی بنویسم که ولایت مطلقه اش بر همه کاینات که هیچ بر همه انبیا و اولیا سایه گسترانده: ولقد کانت مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق الله
امام صادق در روایتی فرمودند که لیله القدر حضرت فاطمه (س) است و هرکس میخواهد لیله قدر را بشناسد ایشان را بشناسد.
در این ایام (تا فاطمیه دوم) سعی می کنم این وبلاگ را حداکثر یک روز در میان به روز کنم که ان شاءالله بتوانیم معرفتمان را نسبت به ولی نعمتان حضرت فاطمه(س) بیشتر کنیم.


خلقت فاطمه با همه اولیا و انبیا متفاوت بوده است
همانطور که می دانید همه انسانها از خاک آفریده شده اند ، با واسطه یا بی واسطه(حضرت آدم و عیسی).تنها کسی که خلقتش در این میان با همه متفاوت است حضرت زهرا است که نوع خلقت ایشان با خود حضرت رسول هم متفاوت است.
اما حقیقت چیست؟
جبریل بر پیامبر نازل شد و فرمود چهل روز از خدیجه دوری کن و به نماز و روزه مشغول باش.بعد از 40 روز جبریل طبقی از غذاهای آسمانی را فرود آورد تا آن شب از نسل حضرت نبی اکرم نطفه دختری شکل بگیرد از غذاهای بهشتی.
لذا هر وقت رسول الله مشتاق بهشت میشدند فاطمه را می بوییدند.
طبق روایت که من به دلیل طولانی بودن خلاصه اش را نوشتم ظاهرا صلب انبیای پیشین لایق این نبود که حامل حضرت زهرا باشد لذا باز هم پیامبر باید تطهیر شود .
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ور نه هر سنگ و گلی لولو و مرجان نشود
رسول الله فرمودند : همانا فاطمه حوریه انسیه خلق شده است نه انسان تنها ...(کتاب جلاءالعیون)

التماس دعا

منتقم زخمهای زهرا بیا

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد

پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد

التماس دعای فرج
یا علی - با علی

والنهار اذا تجلی

سلام
اگه یادتون باشه چند پست قبلی در مورد یکی از صفات حضرت مهدی ارواحنا فداه مطالبی را عرض کردم و اون ویژگی ، تشبیه ایشان به خورشید بود.
در روایات بسیار حضرت را به خورشید تشبیه کرده اند و خود حضرت هم از خودشان با این تعبیر یاد کرده اند و فرموده اند استفاده از من در زمان غیبت مثل استفاده از خورشید است زمانی که در پشت ابرها پنهان شده باشد.
نکاتی که من قصد داشتم عرض کنم بماند برای پست بعدی چون دوستان بزرگوارم نکات بسیار ارزنده ای را بیان فرمودند.
وجه شبه را خودتان بیابید.
لطایف بسیار زیبایی دوست بزرگوارم آقا رضا میرزائی فرمودند:
1. خورشید محور عالم است و تمام اجرام آسمانی به دور آن میچرخند.
2. بودن خورشید عادی شده است و زمانی خلا آن را حس می کنیم که نورش از ما دریغ شود.
3. از عدم خورشید در قرآن به عنوان عذابی دردناک یاد شده است:اذاالشمس کورت
4. طلوع و غروب خورشید سرخ است : آقا وقتی تشریف بیاورند با جنگ آغاز می کنند و وقتی ...
5. اگر کسی خود را از نور خورشید محروم کند مریض می شود
6.خورشید علم هدایتی است که هر گمشده ای با آن جهت ها را شناسایی می کند.

دوست عزیزم آقامحمد حسین میر مجیدی این مطلب زیبا را فرمودند:
خورشید پرتو گرمی بخش خود را از کسی دریغ نمیکند مگر آنکه آن کس خود به سایه بخزد و از خورشید بهره نبرد.

اما دوست عزیز دیگرم که اسمشان را نمی دانم (غریبه آشنا)فرمودند:
وقتی خورشید هست نه ماه دیده می شود و نه ستاره ها
ولی وقتی خورشید در نیمه دیگر زمین پنهان می شود هر نوری خود نمایی می کند چه نور حقیقی (ماه و ستاره و... ) که از بازتاب خود خورشید و یا منابع مشابه می درخشند و چه نورهایی که به طور مصنوعی ایجاد شده اند ( مانند نور لامپ و ... ) .
در دنیای ما هم همینطور است
حالا که اقا در پس پرده غیبت اند هر که ادعا دارد توجه ما به سمت اش جلب می شود
خواه ادعای او در راستای حقیقت باشد خواه لعلبی بیش نباشد .


به مناسبت ایام فاطمیه ویژه نامه ای در پارسی بلاگ تدارک دیده ایم :
http://yafateme.parsiblog.com

تجافی

1. منتظر یعنی عاشق
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید / ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی


2.منتظر حالت تجافی دارد .تجافی حالتی را گویند که در تشهد نیم خیز می ایستی تا جماعت را همراهی کنی
تجافی یعنی سبکبال بودن . یعنی آماده بودن برای پرواز ، آمادگی برای شهادت ، آمادگی برای سرافشانی! یعنی با زمین کمترین فاصله را بگیری و حداقل تماس با آن را داشته باشی.


التماس دعای فرج