آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

آخرین مسافر

عالم نما

این متن که حاوی تند روی های بنده بوده است حذف شده است. که اتفاقا اعتراضات دوستان هم به همین قسمت است.

اما به هر حال فکر نمیکنم با توجه به معذرت خواهی ام از رفقا صلاح باشد که مطالب را پاک نکنم.

کامنت  رفقا را هم پاک کردم چون فکر میکنم ایشان هم مثل من مجبور به عذر خواهی شوند.

مبانی و اصل این مطلب در مطلب قتیل العبره  آورده شده است.

یاد گرفتم که به مقدسات کسی توهین نکنم.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی آخوندیان دوشنبه 15 بهمن 1386 ساعت 11:02 ق.ظ

بهتر است شما درباره ی تندروی های خودتان تصمیم بگیرید نه اینکه بگویید چون بقیه مجبور به عذر خواهی می شوند پس من نظرات را پاک می کنم.
چه مشکلیه؟
همینجا جواب من را بابت این همه سؤال بده.
بابت تمام سوالهاییی که پرسیدم عذر خواهی می کنی؟
یعنی اینقدر بی مبالات شروع به نوشتن می کنی که سرهیچ کدام از حرف هایت نمی مانی؟؟!
در قتیل العبره چیزی در جواب من نیاوردی!
لا اقل بگذار چند روز بگذره چند نفر متن من را مطالعه کنند بعد پاک کن.

مهدی آخوندیان دوشنبه 15 بهمن 1386 ساعت 11:18 ق.ظ

من به کل متن تو، از ریز و درشتش ایراد گرفتم.
این طور نبود که اعتراض من بابت مطالبی از متن که تند بود باشد.

مهدی آخوندیان دوشنبه 15 بهمن 1386 ساعت 11:47 ق.ظ

برای کسانی که از نظر اول من که صرفا نقد متن افشاری بود با خبر نشدند، متن اصلی افشاری بعلاوه ی متن خودم را در ذیل آورده ام. در ضمن بقیه نظراتم چون در رابطه به ژاسخهای افشاری به افراد مختلف بود و عین متن ها را ندارم فعلا از آوردن آن عاجزم.
متن افشاری:

عالم نما پنجشنبه 4 بهمن 1386

خدایا نمیدانم چه بگویم؟
چه کنیم از دست انسانهای عالم نما که هرچه میکشیم از اینهاست.
اصلا فلسفه قیام اباعبدالله برای مبارزه با همین علمای فاسد و جاهل بوده است. یعنی کسانی که دین را نفهمیده اند حق ندارند در مورد آن و بوسیله آن بر مردم حکومت کنند . یعنی چهره شان را پشت پرده زیبای دین مخفی نکنند . یعنی دین را به اشتباه معرفی نکنند.یعنی شرابخواری و میمون بازی را به گردن دین نیندازند.
امشب سر سخنرانی دکتر فلان بودم که خونم به جوش آمد. بزرگواری که فکر میکرد فقط او از کربلا فهمیده است و بس .و بقیه همه از سر ندانم کاری و احساسات زود گذر عزاداری میکنند.
میگفت : کسانی که سر روضه امام حسین دیر جوش میآیند دیر هم سر میشوند ، اما کسانی که زود جوش میآیند زود هم سرد میشوند. بعد برای تفهیم مطلب مثال میزد . میگفت مثل این آدمهایی که داد و فریاد میکنند.و ...
دستم را بالا بردم جوابش را بدهم که اجازه نداد و ...
اینجا مینویسم تا بزرگواران مفیدی روشن فکر که صم بکم سر سخنرانی های ایشان مینشینند و گوش جان میسپارند شاید کمی ...
آخه عزیز من برادر من ، شما چگونه به این تقسیم بندی رسیده ای؟
که کسانی که دیر گریه میکنند و دو قطره اشک میریزند ارزش اشکشان بیشتر از کسانی است که زود گریه میکنند و همه صورتشان خیس میشود؟
اصلا چه کسی به شما اجازه داد که روی اشک دیگران قیمت بگذارید؟
امام خمینی آیا از اون آدمهای دیر جوش بود ؟ البته من به این انسانها ، میگویم انسانهای سنگ دلی که حسین فاطمه را در قتلگاه میبینند و باز هم دیر به جوش میآیند .شاید بعد از مدتها چند قطره اشک هم بریزند.
البته اگر بتوان روی آنها اسم شریف انسان را حمل کرد.
علامه طباطبایی دیر جوش بود؟ سنگ بود؟
چرا فکر نمیکنید که شاید قسم سومی هم باشد که زود جوش میآیند و دیر سرد میشوند ؟ قسم چهارمی که دیر جوش میآیند و اتقاقا زود سرد میشوند؟ قسم پنجمی که ، قسم ششمی که ...
اصلا به من و شما چه ربطی داره؟
شما که در مورد امام حسین سخنرانی میکنی بد نبود یه سر به منابع مهم میزدی و میفهمیدی که نشانه مومن این است که با شنیدن نام امام حسین چشمانش بارانی میشود!
میفهمیدی که همین انسانهای مذموم تو که فکر میکنی برای احساسات زود گذر و شاید هم از سر ریا اینگونه به سر و سینه میکوبند همان سنت حسنه تباکی و گرم کردن مجالس امام حسین را انجام میدهند.
حرف زیاده و من هم قصد قانع کردن این دوستان را ندارم . وظیفه ای بود که دوست داشتم در مجلس امشب پاسخ میگفتم. حال که نشد فکر کنم اینگونه بتوانم ایفاء وظیفه کنم.
اصلا چرا هر جا نمیتوانید حوادث را با عقل کوته خود تعبیر کنید حکم به تحریف میدهید؟ جرا از چند تا عالم دین نمیپرسید؟
چرا اینقدر مطمئن سخن میرانید؟
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای فرج
یابن الحسن
امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم؟
آقای من اگر زد و فردا نیامدی؟
راستی هنوز هم منتظر مهدی فاطمه هستید؟یا ...

نظر من:

آخر این چه طرزش است؟! دو جمله از کل سخنرانی را بدون سر و ته آن در نوشته خود می آوری،آن را نقد می کنی،آن را می کوبی و بعد هر تهمتی که دلت خواست به سخنران محترم نسبت می دهی؟؟!
نمی دانم شما از عذاب خدا در امان هستی که این طور نسب شیطانی و زشت را می دهی یا اینکه از قید و بند الفاظ رها هستی و نمی فهمی چه می گویی؟! آخر فکر کردی کمال انقطاع یعنی از قید حرف زدن بیرون بیایی و یله و بدون لجام به این و اون بپری؟ با همین الفاظ عارف، عارف می شود.
بحث سر گریه با معرفت و گریه بی معرفت بود که ایشان جملاتی را که آورده ای فرمودندو منظور ایشان بسیار واضح بود که افرادی که با معرفت گریه می کنند ولی دو قطره اشک می ریزند دیرتر از کسانی که بی معرفت سیل راه می اندازند سرد می شوند.
و حضرت امام و علامه طباطبایی جزء هیچ کدام از دسته های بالا نیستند تا مقایسه ای انجام شود.
اصلا هیچ جوری نمی توان برداشت تو را از سخنرانی بدست آورد زیرا که سخنرانی سر و ته دارد؛البته اگر جملات را به صورت منفرد بررسی کنیم شاید بتوان این برداشت را انجام داد.
اگر دستت را بالا بردی و ایشان به هر دلیلی جواب ندادم نگو که«دستم را بالا بردم که جوابش را بدهم اما اجازه نداد» یا اینکه« نتونستم در جلسه حرفم را بزنم و اومدم تو وبلاگ اینا رو نوشتم». باز هم می گویم اگر دربند الفاظ نیستی سعی کن دربند شوی.
ظاهر جملاتت این را نشان می دهد که ایشان چون می دانستند که تو می خواهی به حرف ایشان اشکال وارد کنی عمدا جواب ندادند. اول اینکه در این برخورد چندین احتمال وجود دارد و نمی توان به قطع این حرف تو را زد و ثانیا با شناختی که از این عالم جلیل القدر دارم اگر متوجه شده بودند حتما اجازه می دادند صحبت کنی.
مطلب بعد اینکه چرا به مخاطبین توهین می کنی و می گویی روشن فکرانی که صم بکم نشسته اند؟
اول اینکه روشن فکر در جامعه امروز به افراد خوبی اطلاق نمی شود و بر فرض مثبت بودن معنی این واژه عبارات بسیار تمسخر آمیز بیان شده است. دوم اینکه کر و لال خود بی شعورت هستی که اگر سخنران اجازه صحبت به تو را نداد که سخنران وظیفه ندارد سر سخنرانی جواب را بدهد، می ماندی آخر مجلس با سخنران مطرح می کردی.
لفظ بی شعور را برای تمسخر نیاوردم بلکه آوردم تا حقیقت مطلب بیان شود.
باز هم می گویم اگر درقید الفاظ و معانی آن ها نیستی سعی کن باشی.
بعد هم ایشان در کلام مبارکشان اصلا قیمت به اشک مردم نگذاردند بلکه تاثیر دو گونه عزاداری را بر اعمال و رفتار آدمی در بعد از عزاداری متفاوت دانستند و گفتند که چند نفری را خود ایشان شاهد بودند.
تو که تازه چند واحد در دانشگاه امام صادق گذرانده ای و شاید چند کتاب هم رویش، چه حقی داری که اینگونه در مورد عالمی که سالها در حوزه و دانشگاه به مطالعه و تحقیق و پژوهش پرداخته صحبت کنی.
به فرض محال هم که بتوان برداشت تو را از سخنرانی داشت چگونه اینقدر راحت و بدون هیچ ترس و واهمه ای بدون اینکه محض رضای خدا، با دو نفر مشورت کنی این مطالب موهن را درباره یک عالم می نویسی؟؟؟! آخر حداقلش این است که اگر از سخنران نمی پرسی تا مطلب برایت واضح شود با دو دیگر که در هیئت بودند مشورت می کردی که آیا درست است که من در وبلاگم این طور بنویسم و بعد هم بگویم ببخشید؟!!
آقای افشاری این تندروی ها در جامعه هیچ سرانجام خوب و خوشی جز تشویش در پی ندارد. آخر این چه کاری است که هر غلطی که به اسم دین و مذهب می خواهد انجام شود باید با توهین و پرخاشگری و تندروی همراه باشد. کدام الگوی دین و جامعه این را به ما یاد داده است؟!
من نمی گویم تندی نباید در برخوردها باشد، من می گویم قدری تآمل کنیم و از ببزرگان خود یاد بگیریم که مراحل تذکر را به ترتیب طی کنیم. آخر از حکومت مهم تر در جامعه چه داریم که امام حسین علیه السلام و امام خمینی در برابر حکومت ظلم و جور در ابتدا با تذکر و نصیحت، بدون هیچ گونه توهینی شروع به مبارزه کردند؟

هر کس جوابیه بنده را میخواهد لطف کند و ایمیل خود را بدهد تا جواب را به ایمیلش بفرستم.
صلاح نمیدانم که بحث در وبلاگ ادامه بیابد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد